عید ولایت - عید فضیلت
#?استاد #علیرضا_پناهیان :
✍.. اگر #غدیر عید ولایت است #مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین #فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آنهم صریحاً در قرآن? کریم بیان شده.
✍امام رضا علیه السلام به #مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این #آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از #ایام الله است.
✍در جهان #اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن ?است و داستان مباهله را همه بیان کردهاند.
عاشقان ?اهل بیت(ع) کجا هستند که #بزرگترین جشن ?محبت را برگزار کنند،
✍و سرور خود را در #نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند❓ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکردهایم.
#شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دلها در عزای #محرم است. باشکوهترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ ?اسلام در مباهله است. ✔️
✍باید داستان مباهله را به #کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ?ببینید حسین(ع) در آغوش #پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمیدهید⁉️ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتلگاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریهها ?و #فریادهای عاشورای شما را بفهمند.
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
•.°→| @gharar313
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
۹ پیام و نکته جالب از آیه مباهله
9 پیام جالب روز مباهله و آیه مباهله ( آیه 61 سوره آل )
از داستان مباهله در 24 ذی الحجه می توان پیام های زیر را به دست آورد:
۱)اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
۲)آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعاوا ندع»
۳)در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
۴)استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
۵)در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.«أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».
۶)زن و مرد در صحنههاى مختلف دینى، در کنار همدیگر مطرح اند.«نساءنا»
۷)علىّ بن ابى طالب، جان رسول اللَّه است.«أَنفسنا»
۸)اهل بیت پیامبر، مستجاب الدعوة هستند.«أَبناءنا»، «نساءنا»، «أَنفسنا»
۹)فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است.«أَبنائنا»، بنا براین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند
به گزارش خبرگزاری برنا
دو نکته طلایی و خواندنی از واقعه مباهله
علاوه بر آموزه ها و مطالب روایی و تاریخی، که گواه بر برتری و مرجعیت دینی و سیاسی اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است، از کلام وحی به عنوان بالاترین منابع یاد شده است که آیات ارزشمندی را در خود به همراه دارد، که همگی گویای عظمت و جایگاه ممتاز خاندان عصمت و طهارت در دین مبین اسلام است.
یکی از زیباترین و مهمترین اسناد و مدارک معتبر قرآنی که حکایت بیانگر این جایگاه و عظمت می باشد، آیه مباهله است. این آیه زیبا و ارزشمند حکایت از یک واقعه تاریخی و برجسته دارد، که ارادت و محبت خاص پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را نسبت به خاندان عصمت و طهارت بازگو می کند.
برداشتی آزاد از واقعه مباهله
یکی از مهمترین نکته ها و وقایع مهم تاریخ اسلام، جریان مباهله است. در بیست و چهارم ذی الحجّه سال دهم هجری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) بنا به مأموریت الهی خود مبنی بر دعوت همه انسان ها به آیین مقدس اسلام، مسیحیان نجران را به دین مبین اسلام دعوت می کند، ولی در این ماجرای مهم تاریخی نکات و مطالب بسیار ارزشمندی در خصوص فرهنگ و آیین اسلام خود نمایی می کند.
برداشت اول: آیین اسلام دین عقلانیت و گفتگوی مسالمت آمیز
اگر چه در جریان مباهله برای بعضی افراد تنها جنبه نفرین و لعن کردن دو گروه یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و همراهان گرامی اش و گروهی از مسیحیان نجران بزرگ نمایی می نماید، حال آنکه وقتی در جریان این واقعه تاریخی قرار می گیریم متوجه می شویم، در ابتدای کار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) با منطق و ابزار قرآنی و عقلانی، سعی در هدایت و راهنمایی آن گروه لجوج و متعصب دارد.
شیخ مفید در کتاب ارشاد خود گوشه ای از این گفتگو را این چنین بیان می کند: «وقتی ابو حارثة کشیش که بزرگ نصارای نجران بود به همراهی سی تن از مردان مسیحی آن شهر به نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) رسیدند، جویای نظر مبارکشان در خصوص شخصیت و جایگاه حضرت مسیح(علیه السلام) می شوند، رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بر اساس منطق وحیانی و قرآنی خود، حضرت مسیح را بنده و برگزیده خدا معرفی می کنند؛ کما اینکه خدای متعال نیز در قرآن کریم حضرت مسیح را این چنین معرفی می فرماید: « قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا؛[سوره مریم، آیه30] [عیسی به سخن آمد و] گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر ساخته است».
مفسران برجسته اهل سنت در ذیل آیه شریف مباهله این چنین بیان داشته اند: مراد آیه از «ابناءنا» [پسرانمان] حسن و حسین(علیهماالسلام)، و مراد از «نساءنا» [زنانمان] فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و مراد از «انفسنا» [جان هایمان] حضرت علی(علیه السلام) بوده است، یعنی چهار تنی که همراه با خود رسول خدا، پنج تن آل عبا یا اهل کسا را تشکیل می دهند
کشیش مسیحی با حالتی تعجب و حق به جانب در جواب پیامبر گفت: ای محمد آیا برای او پدری سراغ داری که او را بوجود آورده باشد؟ حضرت با بیانی زیبا در جواب آن کشیش فرمودند: اصلاً موضوع زناشوئی در کار نبوده، تا اینکه مسیح پدر داشته باشد!، کشیش مسیحی گفت: پس چگونه ادعا می کنی که حضرت مسیح بنده و مخلوق خداست! در حالی که هر بنده و مخلوقی تنها از راه زناشویی پا به این عرصه خاکی دنیا می نهد! پیامبر گرامی به کشیش مسیحی جوابی دقیق و قرآنی فرمودند: « إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ،[سوره آل عمران، آیات60و59] همانا داستان عیسی نزد خداوند مانند داستان آدم است، او را از خاک آفرید سپس به او گفت: باش! پس بود شد.[این ] حق- سخن راست و درست- از پروردگار توست، پس از شک داران مباش».
نکته طلایی برداشت اول: یکی از نکات طلایی حادثه مباهله را به واقع می توان رفتار مسالمت آمیز، توأم با آرامش و عقلانی و سعه صدر رسول خداست برشمرد. وقتی گروهی از مخالفان مسیحی درخواست گفتگو با پیامبر را می دهند، در حالی که حضرت در اوج شکوه قدرت سیاسی، و نظامی قرار داشتند، حضرت درخواست ایشان را رد نمی کنند، و با برخوردی خشن و افراطی با آنان رفتار نمی کنند، بلکه با منطق قرآنی خود سعی در هدایت و راهنمایی آنان می نمایند.
برداشت دوم: لعن و نفرین آخرین حربه
همان طور که در نکته پیشین نیز بیان شد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در برخورد با مخالفان نجرانی، منطق و سلاح گفتگوی مسالمت آمیز را کنار نگذاشتند، از این رو در ابتدا با لعن و نفرین با آنان برخورد نکردند، ولی زمانی که ابزار عقلانیت آنان را به راه صحیح هدایت نکرد، با اعتقاد به حقانیت دعوت خویش و با ایمان به امدادهای غیبی باری تعالی آنان را دعوت به مباهله فرمودند. « فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ؛[سوره آل عمران، آیه 61] پس هر که با تو، پس از آن دانشی که به تو رسید، در باره او- عیسی یا آن حق- ستیزه و جدل کند، بگو: بیایید تا ما و شما پسران خویش و زنان خویش و خودمان را- کسی را که به منزله خودمان است- بخوانیم، آنگاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدای را بر دروغگویان بگردانیم».
پیامبر با چه کسی به مصاف با مخالفان می رود؟
کشیش مسیحی با حالتی تعجب و حق به جانب در جواب پیامبر گفت: ای محمد آیا برای او پدری سراغ داری که او را بوجود آورده باشد؟ حضرت با بیانی زیبا در جواب آن کشیش فرمودند: اصلاً موضوع زناشوئی در کار نبوده، تا اینکه مسیح پدر داشته باشد!، کشیش مسیحی گفت: پس چگونه ادعا می کنی که حضرت مسیح بنده و مخلوق خداست! در حالی که هر بنده و مخلوقی تنها از راه زناشویی پا به این عرصه خاکی دنیا می نهد! پیامبر گرامی به کشیش مسیحی جوابی دقیق و قرآنی فرمودند
مسیحیان نجران بعد از دعوت رسول خدا به مباهله، به فکر و مشورت نشستند، و به این نتیجه رسیدند که اگر این پیامبر الهی در ادعای خود صادق باشد، فردا با نزدیکترین افراد و خانواده خویش به مصاف و مقابله با ما خواهد آمد، ما را یارای مقابله با ایشان نخواهد بود و اگر در ادعای خود کاذب باشد، یاران و اصحاب خود را به همراه خواهد آورد، در این صورت است که ما با او به مقابله و مباهله برخواهیم خواست. صبح فردا مردان نجرانی با کمال تعجب و شگفتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را در حالی که دست علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را در دست داشت و حسن و حسین از جلو و فاطمه (علیها السّلام) از پشت سرش می رفتند برای مباهله حاضر می شد را مشاهده کردند. وقتی با این صحنه مواجه شدند، یکی از مردان نجرانی گفت: از مباهله کردن با این مرد باید بپرهیزید، و بخدا سوگند اگر به خاطر از قصر (پادشاه روم) نبود هم اکنون من مسلمان می شدم،[2] یکی دیگر از مسیحیان این چنین می گفت: به خدا سوگند من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد.[3]
نکته طلایی برداشت دوم: مفسران برجسته اهل سنت در ذیل آیه شریف مباهله این چنین بیان داشته اند: مراد آیه از «ابناءنا» [پسرانمان] حسن و حسین(علیهماالسلام)، و مراد از «نساءنا» [زنانمان] فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و مراد از «انفسنا» [جان هایمان] حضرت علی(علیه السلام) بوده است، یعنی چهار تنی که همراه با خود رسول خدا، پنج تن آل عبا یا اهل کسا را تشکیل می دهند.[4]
سخن آخر: صحنه مباهله روزی بود که پیامبر گرامی علاوه بر به رخ کشیدن منطق گفتگوی مسالمت آمیز و استقبال از گفتگوی عقلانی، پرده از چهره های درخشان مکتب اسلام بر می دارد، شخصیت های والا مقامی که در رأس آنها جان پیامبر، یعنی علی بن ابی طالب قرار دارد.
______^^^_______^^^_______
پی نوشت ها:
[1]. مفید، الارشاد (ترجمه رسولی محلاتی)، ج 1، ص154.
[2]. همان.
[3]. المقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج2، ص95.
[4]. ر.ک: الزمخشری، تفسیر الکشاف، الرازی، التفسیر الکبیر، البیضاوی، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل آیه 61 آل عمران.
سخنان علمای اهل سنت درباره روز مباهله
خنان علمای اهل سنت درباره روز مباهله+ اسناد
سعد بن ابی وَقّاص می گوید: هنگامی که آیه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) نازل شد، پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. با این پنج شنبه برنا همراه باشید تا در این باره بیشتر بدانید .
به گزارش خبرگزاری برنا؛ بسیاری از دانشمندان اهل تسنّن این حدیث زیبا را نقل کرده اند. جلال الدین سیوطی در تفسیر الدر المنثور این گونه می نویسد:
ابن ابی شِیبه، سعید بن منصور، عبد بن حمید، ابن جریر و ابونعیم نقل کرده اند که شَعْبی می گوید: اعتقاد مسیحیان نجران درباره حضرت عیسی علیه السلام، از گفته دیگر مسیحیان مبالغه آمیزتر بود. آنان همواره با پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله درباره او مجادله می کردند و از این رو خداوند این آیات را در سوره آل عمران نازل فرمود: (إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللّهِ… فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ).
پس از این رسول خدا صلی اللّه علیه وآله آن ها را به مباهله و ملاعنه فرا خواند. آنان بر این کار فردای آن روز را وعده کردند. بامداد فردا پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله به همراه علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به سوی وعده گاه رهسپار شدند.
پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
لقد أتانی البشیر بهلکة أهل نجران حتّی الطیر علی الشجر لو تمّوا علی الملاعنة;1
بشارت دهنده ای نزد من آمد و اعلام کرد: اگر نجرانیان به ملاعنه مبادرت می کردند، همه آنان حتّی پرندگان روی درختان نابود می شدند.
سیوطی در ادامه می نویسد: مسلم، تِرمذی، ابن منذر، حاکم نیشابوری و بیهقی ـ در السنن الکبری ـ نقل کرده اند که سعد بن ابی وَقّاص می گوید:
هنگامی که آیه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) نازل شد، پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلی;2
بارالها! اینان خاندان من هستند.
وی در ادامه می نویسد: در این باره حاکم نیشابوری حدیثی نقل کرده و آن را صحیح دانسته است.
ابونعیم اصفهانی در دلائل النبوه هم چنین ابن مردویه نقل کرده اند که جابر می گوید:
عاقب و سید از بزرگان مسیحی نزد پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله آمدند… رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بامدادان در حالی که دست علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را گرفته بود به وعدگاه روانه شد. آن گاه کسی را در پی عاقب و سید فرستاد; ولی آن ها از حضور در این محفل خودداری کرده و در مقابل ایشان تسلیم شدند. پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
والّذی بعثنی بالحقّ لو فعلا لأمطر الوادی علیهما ناراً;
سوگند به کسی که مرا به حقّ به پیامبری مبعوث کرد! اگر این کار را انجام می دادند، این سرزمین بر آن دو آتش می بارید.
جابر در ادامه می گوید: این آیه درباره اهل بیت علیهم السلام نازل شد که: (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ…).
جابر می گوید: منظور از (أَنْفُسَنا و انفسکم)، رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و علی علیه السلام، منظور از (أَبْناءَنا)، حسن و حسین علیهما السلام و منظور از (نِساءَنا)، فاطمه علیها السلام هستند.3
جلال الدین سیوطی در ادامه می نویسد: ابن جریر، از علباء بن احمر یشکری این گونه نقل کرده است:
وقتی این آیه نازل شد که (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ…)، رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در پی علی، فاطمه و دو پسر آنان، حسن و حسین علیهم السلام فرستاد و یهودیان را به مباهله و ملاعنه دعوت کرد. جوانی از یهود گفت: وای بر شما! آیا گذشته را به خاطر ندارید که برادرانتان به بوزینه و خوک مسخ شدند! ملاعنه را رها کنید! آنان نیز از ملاعنه خودداری کردند.4
1 . الدرّ المنثور: 2 / 69.
2 . همان: 2 / 70.
3 . الدرّ المنثور: 2 / 68.
4 . الدر المنثور: 2 / 70
مباهله در آیینه غدیر
#مباهله در آیینه غدیر
علت نسبت دادن آیه مباهله به علی(ع) تاکنون همگان درباره اینکه امیر مؤمنان علی(ع) بیشترین اطاعت و تبعیت را از رسول اکرم(ص) داشتند شهادت میدهند پس این آیه که میفرماید «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی؛ پس هر که از من پیروى کند بى گمان او از من است»، منافاتی با مفاد آیه مباهله ندارد. خبرگزاری تسنیم ـ سعید شیری: در روز عید غدیر که در آن پیامبر اکرم(ص) پس از اینکه به امر خداوند متعال امیرالمؤمنین(ع) را به صورت علنی به امامت منصوب کردند، در بخشی از خطبه فرمودند: «أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ الْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی؛ تو برادر و جانشین و وارث منى، گوشتت از گوشت من، و خونت از خون من، و آشتى با تو، آشتى با من، و جنگ با تو، جنگ با من است، و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنان که با گوشت و خون من در آمیخته است». رسول اکرم(ص)در این فراز امیرالمؤمنین(ع) را با تعبیر «لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی؛ گوشتت از گوشت من، و خونت از خون من است» یاد میکند که نشان از یگانگی معنوی امیرالمؤمنین(ع) و رسول اکرم(ص) دارد. راز این قرابت را خداوند متعال در بخشی از آیه 36 سوره ابراهیم(ع) از زبان ابراهیم(ع) اینگونه بیان میفرماید: «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی؛ پس هر که از من پیروى کند بى گمان او از من است». بنابراین به میزانی که اشخاص از پیامبران، امامان و هادیان الهی تبعیت داشته باشند، طبق این بخش از آیه قرآن به مقام مِنیّت و اهلیت میرسند و جزوی از پیکره آنها میشوند؛ لذا نزدیک به این تعابیر را رسول اکرم(ص) نسبت به حضرت زهرا(س) اینگونه بیان میفرمایند: «فاطمة بضعة منی؛ فاطمه پاره تن من است». بر همین اساس شاهدیم خداوند متعال در جای جای قرآن و با تعابیر مختلف اصرار بر نسبت دادن اهل عترت(ع) به وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) دارد که از آن جمله آیات تطهیر و «مودة ذیالقربی» و مباهله است که اکثریت اهل سنت و شیعه نسبت به تطبیق تفسیر و تأویل این آیات به عترت(ع) اتفاق نظر دارند. در ماجرای مشهور مباهله که در 24 ذیالحجه روی داد، بعد از اینکه پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران بر سر پذیرش اسلام محاجه کردند و امر حضرت مورد موافقت آنان واقع نشد، تصمیم گرفته شد که مسئله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند. بامداد روز مباهله، حضرت رسول(ص) به خانه حضرت امیرالمؤمنین(ع) آمد. دست امام حسن(ع) را گرفته و امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد که نجرانیان با دیدن این صحنه و از ترس شکست از مباهله منصرف شدند. آیه 61 سوره آلعمران ناظر بر وقوع این ماجراست: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ؛ بنابراین، پس از فرارسیدن علم به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی(ع)]، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم». مفسران و محدثان شیعه و سنی تصریح کردهاند که آیه مباهله (آیه 61 آل عمران) در حق اهل بیت پیامبر (ص) نازل شده است و پیامبر(ص) کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش (حسن و حسین) و دخترش (فاطمه) و علی (ع) بودند. بر این اساس منظور از أَبْنَاءَنَا در آیه حسن و حسین هستند، همان طور که منظور از نسائنا فاطمه، و منظور از أَنفُسَنَا علی (ع) است.( تفسیر نمونه، ج2، ص 44؛ المیزان، ج3 - 4 ، ص 223).
بنابراین تاکنون همگان درباره اینکه امیر مؤمنان علی(ع) بیشترین اطاعت و تبعیت را از رسول اکرم(ص) داشتند شهادت میدهند پس این آیه که میفرماید «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی؛ پس هر که از من پیروى کند بى گمان او از من است»، منافاتی با نسبت دادن خون و گوشت و جان علی(ع) و سایر اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به پیامبر اکرم(ص) از سوی خداوند و نبی مکرم اسلام(ص) ندارد.
لذا این حقیقت را حضرت به اذنالله و به نحوری دیگر هم در روز عید غدیر با تعبیر «لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی» مطرح کردند و هم خداوند متعال در آیه مباهله با تعبیر أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ مطرح کرد، چرا که از ابتدا و تا آینده هیچ کس به اندازه امیرالمؤمنین(ع) نسبت به رسول اکرم(ص) قرابت معنوی نداشت و نخواهد داشت.
اخبار فرهنگی اخبار دین ، قرآن و اندیشه