بهشت - و - دوزخ
? #بهشت_و_دوزخ
حر بن یزید ریاحی بعد از شنیدن فریاد یاری طلبی امام حسین علیه السلام خطاب به عمربن سعد گفت: آیا تو واقعا میخواهی با حسین بجنگی؟ ابن سعد گفت: آری. حر با شنیدن این سخن از این سعد فاصله گرفت و در حالی که بند بند بدنش می لرزید، در این حال مهاجر بن اوس با دیدن رعشه بر بدن حر به او گفت: ای حر! کار تو مرا شگفت زده نموده، اگر زمانی شخصی از من درباره شجاع ترین فرد کوفه می پرسید، من فقط تو را نام می بردم، پس اینک چه حالی داری؟ حر گفت: به خدا قسم می خورم که خویشتن را میان دو راهی بهشت و دوزخ سرگردان می بینم و به خدا سوگند که جز بهشت را برنگزینم؛ هر چند که در این راه تکه تکه شده و جسدم را با آتش بسوزانند. حر پس از گفتن این کلام، سوار بر اسب شده و به سوی خیام حسینی رفت، در حالی دستان خویش را بر سر نهاده بود و می گفت: خداوندا به سوی تو باز می گردم، توبه مرا قبول نما؛ زیرا من دل اولیای تو و فرزند دختر پیامبر تو را لرزاندم. سپس به امام گفت: فدایت شوم! من همان کسی هستم که همراه تو می آمدم و کار را بر تو دشوار گرفتم. من توبه کردم آیا خدا می پذیرد؟ امام فرمود: آری! خدا توبه تو را می پذیرد ، حال از اسب پیاده شو.
لهوف ، صفحه ۱۴۳
شوخی نیست !!
عارف کامل آخوند ملا حسینقلی همدانی :
نه ما را در #عاقبت کارمان فکرتی و نه از سیاستهای الهی بر امتهای گذشته ، #عبرتی رسیده ❗
قضیه هولناک ابابیل را ، شوخی و
قصه فرعون و قابیل را ؛ #مزاح پنداشته ایم ❕❗
زمینی که #قارون را با #گنج_بسیار? فرو برده ….موجود است .
جان من!
آن بادهایی که به آنها #قوم_هود را تادیب نمود ، حالا هم ان پروردگار را مطیع اند?
اگر تو از #اطاعت امر آن سلطان عظیم الشان #جرات نموده ؛
#سرپیچیده ؛ خاک? و آب ?و باد ?و کلوخ و سنگ☄
ذلیل و مطیع اویند .
منبع : مجله حوزه ، شماره ۱۱
کتاب نسخه های شفا بخش
—•••???•••—-
تلنگر
.| تلنگر ?
#شما نماز? شب ?نخونے چپ نمیڪنے بیوفتے #تویِ درّہ
#ولے سحرها یہ چیزایے میدن ڪ هیچوقت دیگہ #نمیدن (:
#استاد_پناهیان?
#حواست_باشہ ?
????
# سخن - بزرگان
? #شـہیدمطـهرے :
.•°|?اسـتمـرار عـاشـورا بہ خـاطر آمـوزندگے آن است؛
بہ خـاطر آن است ڪہ یڪ¹ درس تاریخے بسـیار بزرگ است.?
⇜◈ براے اینڪہ یڪ درس را انسـان مورد اسـتفاده خـودش قـرار بدهد؛ اول باید آن درس را بفهمـد و حـل ڪند.?
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
تلنگر
#تلنگـــࢪ |•
?روزِ حساب ڪتاب ڪھ برسھ…?
بعضے از گناهات رو که
بهت نشون میدن
می بینی
براشون { استغفار نکردی }
اصلا یادت نبودھ!?
امّا زیر هر گُناهت یه { استغفار? } نوشته شدہ…!
اونجاست که تازھ می فهمی
یڪی به جات توبھ ڪردھ..
یڪے که حواسش بهت بودھ.؟
یه { پدر دلسوز}
یکی مثلِ { مَهدی? }
|{یَا أَبَانَا أستَغفِر لنا ذنوبنا}
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•