#حدیث-روز
?????﷽?????
?امام حسن عليہ السلام
مَنْ صَلّى(صلاه الصبح ) فَجَلَسَ فی مُصَلاّهُ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ كانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.
?ڪسى ڪہ نماز صبح را بجا آورد و در محل نمازش تا طلوع آفتاب بنشيند اين ڪار او را از آتش جـهنم باز خواهد داشت.
?وسائل الشيعہ: ج 4، ص 1035 ، ح 1?
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ??
#همه عالم مطیع"عباد الله"
حجتالاسلام محمد سعیدیآریا استاد حوزه علمیه و کارشناس مسائل دینی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم به مناسبت سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام گفت: امام حسن (ع) در روایتی میفرماید: «مَنْ عَبَدَاللهَ، عبَّدَاللهُ لَهُ کُلَّ شَیْءٍ؛ هر کسی که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خدای متعال همه چیزها را مطیع او گرداند.»
وی افزود: باید بدانیم هیچ ارزشی بالاتر از بندگی خدا نیست و خدا اهل بیت علیهمالسلام را برای آموزش و تعلیم این بندگی در این عالم الگو قرار داده است؛ آن هم برترین الگو که مانندی برای آنان نیست و نخواهد بود.
این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» ما هدایت را برای شما قرار دادیم؛ بعضی از شما نسبت به این هدایت منعطفید، میپذیرید و سبک زندگیتان را بر طبق خواستههای خدای متعال تنظیم میکنید، نعمات الهی شاکرید و «وَ إِمَّا كَفُوراً» برخی هم هستند که کفران نعمت میکنند، «کفر» در لغت به معنای پوشاندن است؛ یعنی نعمات الهی را میپوشانید؛ قرآن کریم و اهلبیت علیهمالسلام بزرگترین نعمات خداوندی و «هُدًى لِلنَّاسِ» اند.
حجتالاسلام سعیدی آریا گفت: امام مجتبی علیهالسلام این رهنمود بزرگ را به ما داد که بندگی خدا و در مسیر الهی قدم گذاشتن این اثر را میگذارد که خدای متعال همۀ عالم را مطیع آن بنده قرار میدهد، در حقیقت دنیا وفق او خواهد بود، البته نه بر وفق نفسانیت شخص، فردی که تصمیم به بندگی خدا گرفته است، راضی میشود به هر آنچه که خدا برای او بخواهد. شاعر میگوید: من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد. چنین بندهای از هر آنچه برایش پیش بیاید راضی است و خداوند اینگونه همهچیز را در عالم یاری کنندۀ او در بندگی قرار میدهد.
حجتالاسلام سیدرضا عمادی کارشناس مسائل دینی نیز پیش از این گفتوگو با تسنیم با اشاره به موضوع «رضایت» به عنوان یکی از درسهای بزرگ در ماجرای کربلا گفت: یکی دیگر از درسهای مهم ماجرای عاشورا «شکرگزاری و رضایت» است، امروز جامعه ما از شکرگزاری دور شده است،.
وی افزود: امامحسین علیهالسلام خاندانش را به کربلا آورد و همگی جلوی چشمان مبارک آن حضرت شهید شدند اما باز هم میبینیم که آن حضرت میان آن همه مصیبت شکر خدا را بهجا میآورد. امروز چقدر در سختترین شرایط شکرگزار خدا و راضی به رضای اوییم؟ امام حسین علیهالسلام در قلّه مقام رضا بود، اگر میخواهیم حسینی زندگی کنیم باید اینگونه باشیم.
خبرگزاری تسنیم
#صلح امام حسن (ع) از سه زاویه جدید
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، ماجرای عهدنامه امام حسن مجتبی با معاویه یکی از پر بحثترین مسائل تاریخ اسلام شناخته میشود. این توافقنامه بعد از جنگی صورت گرفت که بر اثر زیادهخواهی معاویه و خودداری او از بیعت با امام حسن(ع) به عنوان خلیفه مسلمانان روی داد. این قرارداد چند شرط داشت که از مهمترین آنها منع معاویه از تعیین جانشین پس از خود، خودداری از توطئه علیه امام حسن (ع) و حفظ جان مسلمانان بود. با این حال، معاویه به هیچیک از شرطها عمل نکرد
عمده علت پذیرش صلح از سوی آن حضرت را نه تمایل خود آن حضرت بلکه سستی مردم عراق در جنگ و توطئه معاویه در تطمیع سران سپاه دانستهاند. متأسفانه به دلیل عدم وجود بینش جامع و بصیرت لازم، عموم مردم امام حسن مجتبی(ع) را متهم به سازش با دشمن کردند. در این بین امام(ع) در موارد متعددی متناسب با فهم اقشار مختلف مردم به آنها توضیحاتی ارائه میداد. اما برای فهم جریان عهدنامه امام حسین مجتبی با معاویه ضروری است شرایط تاریخ اسلام در آن مقطع زمانی مورد توجه قرار گیرد.
#اول اینکه، این عهدنامه در زمانی اتفاق افتاد معاویه لعنةالله علیه از مدتها قبل، تبلیغات گستردهای را علیه خاندان عترت آغاز کرده بود؛ از جمله آنکه با تطمیع برخی محدثان، آنها را وادار میکرد علیه امیرالمؤمنین (ع) و در فضیلت خود احادیثی جعل کنند. گستردگی این روایات جعلی تأثیر منفی بر افکار جامعۀ اسلامی نسبت به خاندان وحی گزارده بود.
#دوم اینکه، پایین بودن سطح معارف جامعۀ اسلامی از مفهوم امام بود. به تبع ماجرای سقیفه و تبلیغات مسموم معاویه علیه اهلبیت علیهم السلام، مردم درک شایسته و بایسته نسبت به مفهوم امام نداشتند؛ از این جهت امام را در حد حاکم شرعی قبول داشتند، نه امام معصومی که تمام امور عالم به اذن الله به ید قدرت اوست و نه امام مُفترضالطاعةای که تبعیت و اطاعت از او جزو واجبات دین است؛ به این سبب، بزرگان از صحابه با اندک شبههای، از مسیر خارج شدند و دل به فتنههای زمانه سپردند و پشت امام را نه تنها خالی کردند بلکه خنجر بر پای حضرت زدند. نقل است امام حسن مجتبی وقتی از نبرد با معاویه منصرف شد، عدهای را خشمگین کرد و بعد از سخنان امام، گروهی به شیوه خوارج امام را کافر خواندند و یکی از آنان به امام حمله و با خنجری او را زخمی کرد. همین قضیه را در رفتار کوفیان با امام حسین علیهالسلام مشاهده میکنیم. کوفیان هم به دلیل آنکه از امویان به ستوه آمده بودند، قصد بیعت با امام حسین علیهالسلام را داشتند و امام را فرد عادلی میدانستند که ممکن است به خطا رود. در واقع آن تفکر ناب و خالصی که یک شیعه باید در قبال امام معصوم داشته باشد، در آن زمان به ندرت و در برخی صحابه خاص یافت میشد. به این جهت با اندک فتنهای به سرعت امام را تنها گذاشتند و برخی حتی در کربلا شمشیر به روی حضرت کشیدند.
#سوم اینکه، معاویه از فرصتی که برای او دربارۀ عدم معرفت جامعه نسبت به پیامبر(ص) و خاندان وحی فراهم شده بود، استفادۀ لازم را برد. به این سبب با تطمیع و تهدید و ارعاب، فرماندهان شاخص امام حسن مجتبی را بسوی خود جذب کرد.
در چنین شرایطی که از دین جز پوستهای باقی نمانده بود و سنت نبوی با مکر و توطئۀ برخی صحابه رو به تعطیلی رفته بود و عموم جامعه پشت به امام و خلیفۀ برحق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کرده بود، باید به دنبال بهترین چاره بود تا همین مقدار از دین اسلام و سنت نبی باقی میماند. شاید امام حسن مجتبی (ع) به لحاظ اخلاق نبوی خویش به صورت واضح نمیتوانستند ضعف معرفتی آنها را به رویشان بیاورند و مسئلهای بود که خود باید به مرور زمان به آن دست مییافتند. بنابراین باید گفت ماجرای عهدنامه امام حسن با معاویه پیشینهای به وسعت طول مدت امامت امام حسن و رفتار منفی یاران نزدیک آن حضرت داشت و کسانی که از این اقدام امام شکایت کردند، باید به خوبی بر بیوفایی نسبت به امام حسن واقف میبودند و برایشان امری بدیهی جلوه میکرد.
خبرگزاری تسنیم
#دلایل صلح امام حسن(ع):
1. روی گردانی مردم از جنگ، و عدم حمایت از امام(علیه السلام)
سستی مردم در حمایت از امام، از مهم ترین دلایل اقدام آن حضرت برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که امام به جنگ با معاویه اعتقاد نداشته است.
وقتی امام برای با معاویه اعلام بسیج نمود که استمرار کار علی(علیه السلام) بود خودش به نخیله رفت و ده روز در آنجا ماند. در این مدت چهار هزار نفر حاضر شدند در حالی که سپاه معاویه دهها هزار جنگ جو داشت و اکثر اهل کوفه به معاویه نامه نوشتند که ما با تو هستیم.[۱]
ماجرای ساباط نیز یکی از مهم ترین نشانه ها برای روشن ساختن عدم آمادگی مردم برای جنگ بود. در آن جا امام(علیه السلام)دریافت که مردم او را خوار کرده اند.[۲]
شمار زیادی از مردم، در جنگ های جمل، صفین و نهروان در حمایت از حضرت علی(علیه السلام) به قتل رسیده بودند و اینک اینان خسته از جنگ ها، دیگر توان ادامه ی این جنگ را در خود نمی دیدند و حتّی خود را طلبکار حکومت دانسته، خون خود را از اهل بیت می طلبیدند. وقتی خبر فرار جمعی از سپاه به گوش امام رسید، آن حضرت رو به مردم کرد و فرمود:
شما با پدرم مخالفت ورزیده، کار را به حکمیت کشاندید، درحالی که پدرم موافق نبود; پس از آن به سراغ من آمدید و بیعت کردید، ولی به من خبر رسیده که اشراف شما به سوی معاویه رفته اند. همین برایم کافی است. مرا در مورد دین و جانم فریب ندهید.[۳]
جاحظ درباره ی علت کناره گیری امام حسن(علیه السلام) می نویسد:
وقتی پراکندگی اصحاب و درهم ریختگی سپاه خود را مشاهده نمود، با شناختی که از برخوردهای مختلف این مردم با پدرش داشت و می دانست که هر روز به نوع و رنگی رفتار می کنند، از جنگ کناره گرفت.[۴]
امام دریافت که به این مردم نمی توان اعتماد کرد. این عدم اعتماد، تنها شامل عدم همکاری آنها نبود، بلکه امام می فرمود:
والله لو قاتلت معاویه لأخذوا بعنقی حتّی یدفعونی الیه سلماً;[16]با معاویه درگیر شوم، اینان گردن مرا گرفته به صورت اسیر به او تحویل می دهند.
و در جای دیگر فرمود:
اهل عراق مردمانی هستند که هر کس به آنها اعتماد کند، مغلوب خواهد شد; زیرا هیچ کدام با دیگری در فکر و خواسته ها موافقت ندارند. آنان نه در خیر و نه در شر، هیچ تصمیم قاطعی ندارند.[۵]
با چنین مردمی، امکان برپایی جنگ با اهل شام، که اتحادی کامل و هدف و نیت مشخصی داشتند، وجود نداشت.
سیره ی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) نشان می دهد که در بعضی از جاها نمی توان مردم را به زور وادار به جنگ و حمایت کرد. امام مجتبی(علیه السلام) نیز به همین سیره پایبند بود. زمانی که می دید مردم، خود مایل به داشتن چنین امامی نیستند، طبیعی بود که بعد از نصایح لازم، عراق را رها کند و به مدینه برود. امام(علیه السلام) در این باره می فرماید:
من دیدم که بیش ترین شما از جنگ روی گردان، و بدان بی رغبت شده اید، و من شما را بر آنچه ناخوش دارید اجبار نمی کنم.[۶]
در جای دیگر می فرماید:
به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند.[۷]
2. حفظ جان شیعیان
یکی دیگر از دلایل امام(علیه السلام) برای پذیرش صلح، حفظ جان شیعیان بود. معترضان به امام از دو گروه بودند: خوارج و نیز برخی از شیعیان قلباً راضی به صلح با معاویه نبودند و به امام معترض شدند. امام با درک حال آنها با نرمی آنها را ساکت نمود[۸] و فرمود:
زمانی که دیدم شما قدرت کافی در اختیار ندارید، کار را تسلیم کردم تا من و شما بمانیم (منظور امام از ماندن، حفظ تشیع بوده است).[۹]
امام در سخن دیگری فرمود:
من برای حفظ جان شیعیانمان، مصالحه کردم… .[10]
امام در پاسخ اعتراض حجر بن عدی نیز فرمود:
ای حجر! همه ی مردم آنچه را تو دوست داری، خوش نمی دارند. من این اقدام را جز به قصد زنده ماندن تو (و امثال تو) نکردم… .[۱1]
در هر صورت، حفظ شیعه یکی از ضروریاتی بود که امام را وادار به پذیرش اقدامی کرد که انجام آن، رشادت خاص خود را می طلبید. آنچه برای امام و هر فرد مکتبی ای، اهمیت دارد، عمل به رسالت شرعی خویش است، نه آن که به دلیل احتمال طعنه های مردم، خود را به دامی اندازد که جز نابودی خود و همراهان حاصلی ندارد.
با توجّه به مطالب فوق، اگر امام علی(علیه السلام) نیز در آن شرایط قرار می گرفت، جز این راهی نداشت. توجّه به برخورد امام(علیه السلام) با مسئله ی حکمیت، این اصل را ثابت می کند. امام علی(علیه السلام)به برخی از معترضان به پذیرش حکمیت، که اصرار بر ادامه ی جنگ داشتند، فرمود:
شما جمعیتی کوچک در میان اکثریتِ آن چنانی هستید. اگر جنگ را آغاز کنیم، همین اکثریت مخالف جنگ، دشمنی شان با شما بیش تر از اهل شام است. به خدا سوگند من نیز به این حکمیت راضی نیستم; امّا تسلیم خواست اکثریت شدم، بدان جهت که بر جان شما می ترسیدم.[12]
خلاصه این که، آنچه امام حسن(علیه السلام) انجام داد، صددرصد به نفع شیعیان بود; هم چنان که حضرت می فرمایند:
والله، الذی عملتُ خیرٌ لشیعتی مما طلعتْ علیه الشمس او غربت[13]; به خدا قسم، آنچه من عمل کردم، برای شیعیانم بهتر و پرمنفعت تر از طلوع و غروب خورشید است.
علاوه بر دلائل فوق که امام را مجبور به قبول صلح نمود، یکی از دلایل مهم سستی عهد کوفیان است که امام علی(علیه السلام) درباره آنها فرمود:
حاضرم ده تن از شما را با یکی از یاران معاویه عوض کنم. آنها در باطل خود از شما که در حقید استوارترند.[14]
یاران معاویه سخت مطیع او بودند و معاویه نیز در خدعه و نیرنگ و مکر نظیری نداشت و مشاوران و فرماندهان سپاهی، مانند عمروعاص و صحاک بن قیس داشت که در اطاعت از او جان باخته و سر می دادند، در حالی که که همین عناصر در سپاه امام حسن، افرادی سست عهد و گول خورده و دنیاطلب مانند عبیدالله بن عباس و… بودند که با تطمیع و مکر معاویه سپاه را بدون فرمانده گذاشتند به سپاه معاویه ملحق شدند; لذا امام با این شرایط تحمیل شده بهترین گزینه را که صلح و حفظ یاران مخلص بود، انتخاب نمود. معاویه با تطمیع و شایعه پراکنی[15] در بین سپاه امام طوری زمینه سازی کرد که امام چاره ای جز صلح نداشته باشد. چنان که مورخین معتبر می نویسند: عده ای رؤسای قبایل، مخفیانه با معاویه مکاتبه داشتند و سازش کرده بودند که امام را تسلیم معاویه کنند[16]
و دلایل دیگری نیز وجود دارد که برای رعایت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم.
_______________________
[۱]. مجلسی، بحار الانوار، ج 44، (تهران: اسلامیه، 69)، ص 44.
[۲]. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، (قم، چ اول، مؤسسه ی آل البیت، 1413 ق)، ص 13.
[۳]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 22.
[۴]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، (بیروت: دار صادر)، ص 405.
[5]. طبرسی، اعلام الوری، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ص 205; علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 44، چ دوم، (تهران: اسلامیه، 1369)، ص 20; عبدالله بحرانی، عوالم العلوم، ج 16، ص 175.
[6]. ابن اثیر، همان، ج3، ص 405.
[7]. دینوری، اخبار الطوال، (قاهره)، ص 220.
[8]. مجلسی، همان، ص147.
[9]. مجلسی، بحار الانوار، ج 44، (بیروت، موسسه الوفاء، 1403، چ دوم)، ص 28 و 29; و ابن اعثم، الفتوح، (تهران: انقلاب اسلامی، 1372) چ اول، ص 770.
[10]. همان، ص 19; تحف العقول، ص 227، عبدالله بحرانی، همان، ج 16، ص 175 و فرائد السمطین، تحقیق محمد باقر محمودی، (بیروت)، ج 2، ص 120.
[11]. دینوری، همان، ص 220.
[12]. بحارالانوار، ج 44، ص 29; ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 35; و عبدالله بحرانی، همان، ج 16، ص 170.
[13]. بلاذری، انساب الاشراف، (مصر: دار المعارف)، ج 2، ص 338.
[14]. فوائد السمطین، (تحقیق علامه محمد باقر المحمودی، بیروت)، ص 124; و بحارالانوار، ج 44، ص 19.
[15]. نهج البلاغه، خطبه ی 97: به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله ی درهم و دینار با من سودا کند. ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آنها را به من بدهد!!
[16]. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 12 14.
[17]. شیخ مفید، همان، ص 12.
#صلح-تحمیلی
?امام خمینی (رحمة الله علیه):
آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.
#صلح_تحمیلی
#حکمیت_تحمیلی
#صلح_امام_حسن_علیه_السلام
?? با دیده بان ولایت #بروز باشید?
? @didebann