#از انقلاب امام خمینی تا انقلاب امام زمان عج
#ماییم و خط خمینی
ای مشرق چشمهایت مأوای خورشید ایران
تابید تا قلب مغرب از نور مهر تو ایمان
ای آسمان نگاهت معنای آرامش ما
ای در بلندای تاریخ نامت بهپا کرده طوفان
پیش از تو ما قطره بودیم تنها و از هم گسسته
دریا شدیم از دم تو سرشار از دُرّ و مرجان
ای روح اندیشۀ ما مهر تو در ریشۀ ما
شد عاشقی پیشۀ ما تا گفتی از درس قرآن
روشن شد از پرتو تو صد ماه تابان به عالم
جان هزاران ستاره از مهر رویت فروزان
بر خاک افتاده دنیا پیش قیام و مقامت
رفتند با تو به افلاک دلهای از غم پریشان
از فیض نور حضورت گل کرد جانهای عاشق
در مکتب سرخ عشقت بالید روح شهیدان
از شور شیرین شعرت شیدا شده دفتر دل
کوه شکوه کلامت باقی است در کشور جان
تو اسوۀ مهر و قهری شیواترین شعر دهری
ای روح سرخ حماسه ای معنی عشق و عرفان
تو روح این انقلابی تفسیر اسلام نابی
با تو به عزت رسیدیم، گشتیم با تو مسلمان
دل در تو غرق تماشا چشم از فراق تو دریا
بستیم با جانشینت از جان و دل عهد و پیمان
هرکس گرفتار یاری است در بند زلف نگاری است
ماییم و خط خمینی ماییم و پیر جماران
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#دهه_فجر#شعر
#حضرت_امام_روحالله
#ایران_مقتدر
#از دشمن خارجی نمی ترسیم،از داخلی ها می ترسیم!
«… این را مطمئن باشید که همیشه این قدرتهای بزرگ از داخل می پوسانند تا بتوانند کاری بکنند. اگر داخل مستحکم باشد، آنها اصل بنایشان بر این نیست، نمی توانند هم، چون می دانند موفق نمی شوند. از این جهت، آنها کوشش دارند که یک راهی را از خود داخل پیدا بکنند، و از آن راه که نقطه ضعف است، از آن راه اشخاصی را وادار کنند که خود اشخاص و خود گروهها یک چیزی برای آنها پیش بیاورند.. ».
(صحیفه امام ره، ج17، ص262 و 263)
✍️این سخنان را امام خمینی ره در سال 1361 و در جمع مسئولان شهربانی مراکز استان ها بیان کردند.
⚠️مشکل امروز ما هم دشمن خارجی نیست، بلکه کج فهمی ها و ضعف هایی است که در داخل وجود دارد. یکی از راه هایی که دشمن به راحتی می تواند به صورت نرم، انقلاب اسلامی را از پای در آورد، همین مذهبی های صورتی هستند که با کج فهمی های خود از انقلاب و دین و با توجیهاتی نظیر جذب حداکثری و … در حال تیشه زدن به ریشه دین و انقلاب هستند.
#تعبیر یک خواب
🔴 آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم.
♦️قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور میکردم که جنگ میان حضرت #سیدالشهداء و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا #امام_حسین علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت #سیدالشهداء مشرّف شدم و عرض ادب کردم.
♦️در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.»
عرض کردم: «چطور آقا؟»
فرمودند: «بالاخره معلوم میشود این بساط.»
♦️من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو میگویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمیدانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما میرسد.
♦️این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم.
در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند.
♦️اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد.
📚منبع: #کرامات_امام_خمینی به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰.