مناجات زیبای دکتر چمران
دجال کیست و زمان ظهور دجال چه موقع است؟
دجال در لغت به معنی فردی که بسیار دروغگو ،فریب دهنده است و دجال شخصی که می گویند پیش از حضور مهدی موعود پیدا می شود و بسیاری از مردم فریبش را می خورند.
دجال کیست؟
در روایات اسلامی دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور میکند. و او با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را میفریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی میکند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت میرسد.
خداوند هیچ پیامبری را به رسالت برنگزید مگر آن که قومش را از دجال ترسانید و خداوند آن را تا به امروز بر شما تاخیر انداخته و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و دجال بر الاغی که فاصله دو گوشش یک میل است خروج میکند و به مراهش بهشت و دوزخ و کوهی از نان و نهری از آب است و بیشتر پیروانش یهود و زنان و اعرابند و به همه کرانههای زمین بجز مکه و مدینه و حومه این دو شهر، گذر میکند.
پيشينه دجال:
تاريخچه دجال به قبل از اسلام برميگردد در كتاب انجيل نام دجال نيز به ميان آمده است از آيات انجيل استفاده ميشود كه دجال به معناي دروغگو و گمراه كننده است و چنين استفاده ميشود كه داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بين نصاري شايع بوده و در انتظار خروج دجال بودهاند.
در اسلام نيز سخن از دجال به ميان آمده است و رواياتي در اين موضوع از فريقين (سني وشيعه) وارد شده است، كه روايات اهل سنت در اين باب به مراتب بيشتر از رواياتي است كه در منابع شيعه موجود ميباشد و اكثر روايات شيعه نيز در اين موضوع برگرفته شده از منابع حديثي اهل سنت ميباشد.
يکي از علائم ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف) که در برخي روايات از علائم حتمي شمرده شده، خروج شخصي به نام «دجال» است. او يک طاغوت بسيار حيله گر است و عده بسياري را با خود همراه مي کند.
گرداوری: بخش مذهبی بیتوته
نوای زیبا از پاکستان
⭕️ نوایی آشنا از پاکستان، سرزمین مردمِ بامحبت و با احساس و ایراندوست و دوستداشتنی #اللهم_عجل_لوليك_الفرج
نماز با خدا
نماز اول وقت
حجةالاسلام والمسلمين انصاري در مورد اهتمام بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي، امام خميني(ره) به نماز اول وقت، ميگويد:
امام در روزهاي آخر عمرشان ميخواستند بخوابند، به من فرمودند: اگر خوابيدم، براي اول وقت نماز صدايم بزن، گفتم:
چشم! ديدم اول وقت شد و امام خوابيدهاند! حيفم آمد صدايشان بزنم ـ عمل جراحي، سرم به دست، گفتم صدايشان
نزنم بهتر است. چند دقيقهاي از اذان گذشت و امام چشمهايشان را باز كردند. گفتند: وقت شده؟ گفتم: بله! امام فرمودند:
چرا صدايم نزدي؟ گفتم: ده دقيقه بيشتر وقت نگذشته است. گفتند: مگر من به شما نگفتم؟! ـ امام سپس فرزندشان را
صدا زدند كه: «احمد بيا» و فرمودند: ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خواندهام، چرا الان كه پايم لب گور
است، ده دقيقه تأخير افتد.
منبع: حيات عارفانه فرزانگان/13


