#جملات-زیبای#صبح-بخیر
پلک بگشا نازنینم صبح زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح زیبایت بخیر
خواب نوشینت گوارا نوش مژگان خمار
خمره چلهنشینم! صبح زیبایت بخیر
ناز بالش از پر قو هم برای تو کم است
گُلپر ابریشمینم! صبح زیبایت بخیر
تن بلور مو طلایی! آفتابی کن مرا
روشنیبخش زمینم! صبح زیبایت بخیر
گونههای نقرهات یاقوت گُل انداخته
قرص ماه شرمگینم! صبح زیبایت بخیر
هر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است
خنده کن تا گُل بچینم، صبح زیبایت بخیر
با چنین عطر تنی از رشک میسوزد بخور
خوشتراش مرمرینم! صبح زیبایت بخیر
چشم زیتون لب انجیری! بده صبحانهام
مریم معبدنشینم! صبح زیبایت بخیر
مهربانی هدیه کن با شُرشُر رود دو دست
سیب فردوس برینم! صبح زیبایت بخیر
عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف تو قند
شور شیرین آفرینم! صبح زیبایت بخیر
تاب آوردم شب دلتنگیام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم، صبح زیبایت بخیر
محشر است این شعر و میپرسد خدا او یا بهشت؟
من تو را برمیگزینم، صبح زیبایت بخیر
#عکس-نوشته#-صبح-بخیر
#دل-نوشته-مهدوی
دست بـﮧ قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم
اما نشد …
خواستم از “دردم” بگویم
دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م …
خواستم از “بـﮯ کسـﮯ” ام حرف بزنم
دیدم 「تنها」 تر از شما در عالم نیست
خواستم بگویم “دلم از روزگار گرفتـﮧ”
دیدم خودم در 「خون بـﮧ دل」 کردنِ شما کم نگذاشتـﮧ ام …
قلم کم آورد …
بـﮧ راستـﮯ کـﮧ وسعت (( مظلومیت )) شما قابل اندازه گیرے نیست
#تلنگر
اگر امروز
مواظب لقمه غذایت نباشی
فردا مجبوری مواظب
حجاب دخترت
غیرت پسرت
و حیای همسرت باشی…
لُقمه حرام
شروع همه ی مصیبت هاست…
#لقمه_حلال
@montazrane_313
#زیبا-ترین-سروده-ولادت-امام-حسن عسکری"
شیعیان مژده كه از پرده برون یار آمد
عسكرى پورنقى مظهر دادار آمد
گشت از كان كرم گوهر پاكى ظاهر
ز صدف آن دُر تابنده به بازار آمد
شد تولد ز سلیل آن مه تابنده حق
سامره از قدمش جنت الانهار آمد
بهر مولود حسن پورنقى از دل عرش
تهنیت باد ز خلاق، جهاندار آمد
با صفات احدى كرد تجلى به جهان
نور چشم على و احمد مختار آمد
نام نیكوش حسن، خوى حسن، روى حسن
باب مهدى زمان كاشف الاسرار آمد
حامى دین محمد (ص) متولد گردید
عسكرى فخر زمن سرور و سالار آمد
فخر ملك دوسرا جان و دل اهل ولا
خسرو هادى عشر رحمت غفار آمد
گشت از مقدم وى باغ ولایت خرم
چون كه از گلشن دین آن گل بى خار آمد
خواست حق رحمت خود را برساند بر خلق
صورتى ساخت كه با سیرت دادار آمد
نور او نور خدا بود به عالم تابید
روى او شمع هُدى بود شب تار آمد
خُلق غفارى از او خُوى رحیمى ظاهر
مظهر ذات خدا آن گل گلزار آمد
( شاعر: قاضى نظام )