اقتصاد فرهنگی کشف حجاب
💵 چه نسبتی میان کشف حجاب و مشکلات اقتصادی وجود دارد؟
🌺پدیده کشف حجاب را باید در پیوند با تحولات اقتصادی ـ طبقاتی و بهویژه در نسبت آن با طبقه متوسط مصرفگرا فهم کرد؛ طبقهای که برخلاف تصور رایج، الزاماً قربانی مستقیم مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست و حتی در برخی بزنگاهها از بیثباتی اقتصادی نفع میبرد. به نظر میرسد طبقه متوسط جدید دغدغهای فراتر از «نان» دارد و مسئله محوریاش تولید و بازتولید سبک زندگی و سرمایه فرهنگی نمادینش است و میتوان میان «طبقه متوسط معیشتمحور» و «طبقه متوسط داراییمحور» تمایز قائل شد.
💰 بخش مهمی از طبقه متوسط شهری، حیات اقتصادی خود را بر داراییهای غیرمولد مانند طلا، ارز، مسکن دوم و رمزارزها بنا کرده؛ بنابراین تورم مزمن اقتصاد ایران، بهویژه در سالهای اخیر، لزوماً به تضعیف موقعیت اقتصادی این طبقه منجر نشده و حتی در مواردی به حفظ یا افزایش ارزش داراییهای آن کمک کرده است. همزمان، الگوی مصرف این طبقه بیش از پیش به سمت کالاها و خدمات فرهنگی، زیبایی، مد و تجربههای جدید سبک زندگی غربی سوق پیدا کرده؛ جایی که «بدن» بهمثابه نوعی سرمایه اجتماعی برجسته میشود.
💢 در این چارچوب، طبقه متوسط تمایز طبقاتی خود را از طریق ذائقه، سبک پوشش و نمایش بدن بازتولید میکند و کشف حجاب به پدیدهای چندوجهی تبدیل میشود: از یکسو حامل اعتراض نمادین به سیاستهای فرهنگی رسمی است و از سوی دیگر، ابزاری برای تمایزگذاری اجتماعی و «اعلام تعلق به یک جهان فرهنگی فراملی» است؛ جهانی متصل به شبکههای اجتماعی، برند، سفر و ایده «بدن آزاد». به این معنا، کشف حجاب به زبان فرهنگی یک طبقه تبدیل میشود که میکوشد خود را در فضای عمومی بازتعریف و تثبیت کند.
🌺 با این وصف، «کشف حجاب» یک کنش نمادین است که در خلأ رخ نمیدهد، بلکه پیرامون آن یک اکوسیستم اقتصادی شکل گرفته است؛ از صنعت زیبایی و کلینیکهای پوست و مو تا بازار پوشاک، فشنبلاگری و تولید محتوا در پلتفرمها. رشد معنادار گردش مالی این حوزهها نشان میدهد که بخشی از طبقه متوسط نهتنها قدرت مصرف خود را از دست نداده، بلکه آن را به حوزه «بدن و نمایش» منتقل کرده است.
🔅 از اینرو، تمرکز این طبقه بر «نمادهای فرهنگی بدن محور»، بهجای «اعتراض به مشکلات معیشتی»، قابل فهم است: زیرا معیشت مسئله حاد آن نیست، اما هژمونی فرهنگی و سبک زندگیاش محل منازعه است. نادیدهگرفتن پیوند کشف حجاب با ساختار طبقاتی و اقتصاد مصرف فرهنگی، تحلیل این پدیده را ناقص میکند. تا زمانی که طبقه متوسط مصرفگرا بتواند از بحران اقتصادی عبور کند و بدن را به ابزار تمایز بدل سازد، «اقتصاد فرهنگی کشف حجاب» همچنان بازتولید خواهد شد.
زنی در نکاح فرزندش
🌺در زمان خلافت عمر، جوانی به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد. و ناله سر می داد که:
- خدایا! بین من و مادرم حکم کن.
عمر از او پرسید:
- مگر مادرت چه کرده است؟ چرا درباره او شکایت می کنی؟
جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده. اکنون که بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخیص می دهم، مرا طرد کرده و می گوید: تو فرزند من نیستی! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم.
عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت اظهارش چیست، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.
عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.
جوان گفته های خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است. عمر به زن گفت:
- شما در جواب چه می گویید؟
زن پاسخ داد: خدا را شاهد می گیرم و به پیغمبر سوگند یاد می کنم که این پسر را نمی شناسم. او با چنین ادعای می خواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بی آبرو سازد. من زنی از خاندان قریشم و تا بحال شوهر نکرده ام و هنوز باکره ام.
در چنین حالتی چگونه ممکن است او فرزند من باشد؟
عمر پرسید: آیا شاهد داری؟
زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.
آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ می گوید و نیز گواهی دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است.
عمر دستور داد که پسر را زندانی کنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتری مجازات گردد.
مأموران در حالی که پسر را به سوی زندان می بردند، با حضرت علی علیه السلام برخورد نمودند، پسر فریاد زد:
- یا علی! به دادم برس. زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. برای چه او را آوردید؟
گفتند: علی علیه السلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیده ایم که با دستور علی بن ابی طالب علیه السلام مخالفت نکنید.
در این وقت حضرت علی علیه السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار کنند و او را آوردند. آن گاه حضرت به پسر فرمود: ادعای خود را بیان کن.
جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.
علی علیه السلام رو به عمر کرد و گفت:
- آیا مایلی من درباره این دو نفر قضاوت کنم؟
عمر گفت: سبحان الله! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده ام که فرمود:
- علی بن ابی طالب علیه السلام از همه شما داناتر است.
حضرت به زن فرمود: درباره ادعای خود شاهد داری؟
گفت: بلی! چهل شاهد دارم که همگی حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهی دادند.
علی علیه السلام فرمود: طبق رضای خداوند حکم می کنم. همان حکمی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من آموخته است.
سپس به زن فرمود: آیا در کارهای خود سرپرست و صاحب اختیار داری؟
زن پاسخ داد: بلی!
این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند. آن گاه حضرت به برادران زن فرمود:
- آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار می دهید؟
گفتند: بلی! شما درباره ما صاحب اختیار هستید.
حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند. این زن را به عقد ازدواج این پسر درآوردم و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را می پردازم. (البته عقد صورت ظاهری داشت).
سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر کن.
قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت. فرمود: این پولها را بگیر و در دامن زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما برنگرد مگر آنکه آثار عروسی در تو باشد، یعنی غسل کرده برگردی.
پسر از جای خود حرکت کرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت:
- برخیز! برویم.
در این هنگام زن فریاد زد: (ألنار! النار!) (آتش! آتش!)
ای پسر عموی پیغمبر آیا می خواهی مرا همسر پسرم قرار بدهی؟!
به خدا قسم! این جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصی شوهر دادند که پدرش غلام آزاد شده ای بود این پسر را من از او آورده ام. وقتی بچه بزرگ شد به من گفتند:
- فرزند بودن او را انکار کن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملی را انجام دادم ولی اکنون اعتراف می کنم که او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبریز است.
مادر دست پسر را گرفت و از محکمه بیرون رفتند.
عمر گفت: (واعمراه، لو لا علی لهلک عمر)
- (اگر علی نبود من هلاک شده بودم.)(۱۸)
📖داستان بحارانوار جلد دوم📖
🌸🍃الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج🌸🍃
مادر خوب
تو مىتوانى همسر خوبى و مادر خوبى باشى؛ كه انسان سازنده، در هر كجا كه باشد، كارساز و آموزگار است. تو با اين دل سرشار از رضا و فراغت، سرشار از فكر و ذكر و اُنس و معاشرت سازنده و پربار، مىتوانى در كاروان فاطمه(س)، جايى بيابى و مىتوانى همراه كاروان انسانهاى كامل، معراجى را آغاز كنى و از خاك سر بردارى و بر افلاك پا بگذارى.
شايد تو هنوز از فاطمه - اين كوثر رسول و همراه على و مادر مجتبى و حسين و زينب - چيزى ندانى و شايد مثل آن بىخبر، كه گفته بود فاطمهالگوى ما نيست… استقامت و پيشرفت و علم و هنر زنهاى شناخته شده، الگوى تو باشد.
ولى همينقدر بدان كه اگر اين زنهاى بزرگ كار و تلاش و علم و هنر، توانستند كه از محدودهى خانه و پدر و مادر و هموطن خود بيرون بيايند و اگر توانستند بهخاطر ديگران، از صورت و جان خود بگذرند و اگر توانستند، نه بهخاطر آزادى و عدالت و رفاه و تكامل، كه بهخاطر رشد انسان كارى بكنند، تازه مىتوانند فاطمه را الگو بگيرند و در اين كاروان، مىتوانند همراه او باشند.
🛒 کتاب نامههای بلوغ 📖
سه نصیحت شیطان به حضرت موسی(ع)
شیطان به حضور حضرت موسی(علیه السلام) آمد و گفت : میخواهی تو را هزار و سه پند بیاموزم
✍ فرمود : آنچه که میدانی من بیشتر میدانم ، نیازی به پند تو ندارم. جبرئیل امین ، نازل شد و عرض کرد : یا موسی خداوند میفرماید :
✍ هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
حضرت موسی به شیطان فرمود : سه پند از هزار و سه پندت را بگو.
شیطان گفت :
☘ چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی ، زود شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم.
☘ اگر با زن بیگانه و نامحرم نشستی ، غافل از من مباش! که تو را به گناه وادار میکنم.
☘ چون غضب بر تو مستولی شد ، جای خود را عوض کن و گرنه فتنه به پا میکنم.
اکنون که تو را سه پند دادم تو هم از خدا بخواه تا مورد آمرزش و رحمتش قرار گیرم.
موسی بن عمران خواسته وی را به عرض خداوند رسانید ، ندا رسید :
یا موسی! شرط آمرزش شیطان این است که برود روی قبر آدم و او را سجده کند. حضرت موسی امر پروردگار را به وی فرمود. شیطان گفت :
یا موسی من موقع زنده بودن آدم وی را سجده نکردم ، چگونه حالا حاضر میشوم ، خاک قبر او را سجده کنم؟
📙 قصص الله ، ج۱
چک سفید خدا
خدا در قرآن به دو گروه چک سفید داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید!
🟠 یک گروه کسانی هستند که بر مصیبتها صبر میکنند. چون این افراد ثابت کردهاند که حقیقتا خدا را میخواهند. «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»(زمر، 10)
🟡گروه دوم هم افرادی هستند که نماز شب میخوانند. «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده، 17) خداوند میفرماید هیچکس نمیتواند بفهمد برای اینها چه آماده کردهام!
👤 آیت الله سیدحسن عاملی
━━━🍃🌸🍃━━━
━━━🍃🌸🍃━━━
