#حدیث-روز
?امیرالمومنین (؏):
?لا يَعبَثِ الرَّجُلُ في صلاتِهِ بِلِحيَتِهِ و لا بما يَشغَلُهُ عن صلاتِهِ .
?مرد نبايد در نمازش با ريش خود و يا با چيزى كه او را از نمازش غافل و بى توجّه مى كند، بازى كند .
?الخصال،ص۶۲۰،ح۱۰
? @hadisgraphi ?
#سلام-امام-زمانم
﷽? #سلام_امام_زمانم ?﷽
? چه غم بزرگی است
كه ازميان کوچههای شهرمان گذر میكنيد،
و ما شما را نمیشناسیم!!
چقدر با شما بودن را كم داريم،
و چقدر حسرت ديدارتان را بر دل
بيا و حق و باطلِ در هم آمیخته را به ما نشان بده، ديگر همه چيز برايمان گنگ است …??
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@ya_mahdi98
#مناجات-با-امام-الزمان
#یا_صاحب_الزمان_الدرڪنی_عج
•| #حاج_منصور_ارضی|•
خوشا چشمی ڪہ با آن، امامم را ببینم
خوشا عمری ڪہ با جان، امامم را ببینم
خوشا دردی ڪہ درمان شد از نازِ طبیبان
خوشا هجری ڪہ در آن امامم را ببینم
خوشا لحظہ بہ لحظہ ڪنم بر دوست عرضہ
دلم را تا چو خوبان امامم را ببینم
خوشا در صبحِ صادق بہ آن قرآن ناطق
شوم یڪ لحظہ مهمان، امامم را ببینم
خوشا پایِ رڪابش ڪنم مولا خطابش
چو گویم پاسخم جان، امامم را ببینم
بہ احوالِ خدایی بہ رسم آشنایی
خوشا وقتی ڪہ خندان، امامم را ببینم
چہ زیبا میشود ڪہ سحرها در میانِ
نوای صوت قرآن امامم را ببینم
بہ هر حالِ بڪائی بہ لب دارم دعایی
ڪہ من هم چون شهیدان امامم را ببینم
شود جانم فدایش، سرم قربانِ پایش
ڪہ من با ڪام عطشانم، امامم را ببینم
#سال_جهش_تولید
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
?@southosein?
#مردی که شبمان را به روز رساند"
مىآيد؛ بر بام بلند آرزو و به جستوجوى شهيدانى كه مسيرش را با خون خويش مطهر كردند.
خانههاى قلبمان، شانههاى مهربان او را مىجويند تا در سايه خورشيدىاش، طعم خوش آزادى را بچشند.اگرچه سيه مستان شب، با خنجر ظلم، سپيداران باغ را سر بريدهاند، دست نوازش باغبانى چون روح خدا، نگاهى سبز را به درختان آرزوهاىمان باز مىگرداند.
خوش آمدى به وطن؛ پرسوختگان منتظرت، چشمانتظار دست نوازش تواند كه از بام بلند ديدار، بر خاطر مجروحشان بكشى، اى روح خدا!
#مردى كه شبمان را به روز رساند
آن روز، تمام دنيا به فرودگاه مهرآباد ختم مىشد. انگار دنيا مىخواست دوباره متولد شود! قدم كه بر پلههاى آمدن گذاشتى، پرواز بر شانههاى ما نشست و عطر لبخندهاى ما، درختان را از پشت ديوارهاى برفى صدا زد.
درختان، سر از پشت زمستان برآوردند و شكوفهها، به بهار لبخند زدند تا زمستان، بودن خويش را فراموش كند. با هر قطره خونى، شكوفه سيبى به زندگى لبخند زد و بهار، به باغچهها رسيد.
كسى آمد تا جهان را تقسيم كند. كسى آمد، تا آينهها را تقسيم كند و شب را به روز برساند و چراغهاى اميد را در دل همه شبهاى تنهايى روشن كند. كسى آمد كه چشمهايش روشنى دلهايمان بود.
#لبخند لحظهها
باد، به يك بار تقويم سرنوشت را به هم زد. لحظهها در سكوت مظلوميتشان لبخند زدند و بلوغ پنجرههاى سبز باغ را جشن گرفتند.
دقيقههاى نوجوان انقلاب، قسم ياد كردند تا روزهاى خاكسترى دنيا را به ابديت بسپارند.
سوگند خوردند كه روى پاى غيرتشان بايستند و طاغوت و استكبار را عزادار باور پليدشان كنند.
سوگند خوردند كه داغهاى كمرشكن و زخمهاى بىمرهم را التيام بخشند، مشق همت و اتحاد را در مسير ماه جارى كنند و از خُم ولايت، سيراب گردند. سوگند خوردند تا باورهاشان بيمه نشده، بىگدار به آب نزنند.
سوگند خوردند تا در سايه ايمان شعلهور و رهبرشان، تكليف تمام شمعهاى زمانه را روشن كنند.
با كولهبارى از نفسهاى سپيد
صبح، با كولهبارى از نفسهاى سپيد، دميد. ستارهها، پنهان شدند و خورشيد، سوار بر سرير شعر، ظهور كرد.
باران، دامن گلهاى نوشكفته وجود را تكان داد و سبد سعادت را به دستشان هديه كرد.
ضريب نفسهاى صبح، با ضربان قلب عالم درآميخت و فرياد زد… .
طنين زلال حقيقت
تو آمدى.
تو آمدى، تا طنين حقيقت، از برجهاى سر به فلك كشيده تاريخ، به گوش برسد.
تو آمدى، تا «جاء الحق و زهق الباطل»، دوباره ترجمه شود.
تو آمدى، تا هيبت كاغذى سر سپردگان طاغوت، در جهنمى از آتش، خاكستر شود.
#بهار در زمستان
برف میآمد؛ امّا این بار عید بود؛ سرما معنا نداشت، وقتی رگهای ما از خونی تازهتر و هوایی پاکتر سرشار میشد. شب از خاک صبح پای میکشید و صبح، مهربانتر میآمد. خدا با ما به چلهنشینی آمده بود و در نفسهایمان جاری بود؛ روزهای خدا بود.
ما بهار را در زمستان تکثیر کردیم. صدای بال پرستو میآمد و آهنگ ملکوتی بهار … عشق، بالهای خود را ده روز نورانی بر این سرزمین کشید و صبح روز دهم، ما آغاز شدیم. دنیا سپید شد، فصل بهار آمد و ما خنده زنان، هوای دلگیر خانه را بیرون دادیم، دشتهای استغنا به روی دلهای مشتاق گشوده شد و زمزمه عاشقان آزادی کوهها و دشتها را فرا گرفت. عالم پیر، جوان شد و در هر سوی زمین نوای روشنی پیچید. پرچمهایی که افراشته میشدند، ریشه در خون هزاران کبوتر سر بریده داشت. که پرواز را یاد ما دادند. دشت سبز پر از شقایق، به روی ما لبخند زد. معجزه «بهار در زمستان» را باور کردیم و به تمام زیباییهایش لبخند زدیم. بهارِ آزادی، بهار عشق، بهار تازه شدن، و بهار انقلاب، در جانهای خستهمان روحی تازه دمید.
منبع:rasekhoon.net
#تلنگر
برای امام زمان (عجل الله فرجه) ? باید مثل عمار بود
براستی عمار چه خصلت هایی داشت که لحظه شهادت ، حضرت علی (ع) او را بغل گرفت و اشک از پهنای صورت مبارکش جاری شد و در فراق او ندای اَین عمار سر می داد
خصلت های عمار :
1⃣ عمار جزو پیشگامان در اسلام بود که با تقیه ایمان خود را حفظ کرد و آیه ۱۰۶ سوره نحل در مورد او نازل شد.
2⃣ بعد از برگشت از حبشه در شمار رزمندگان در رکاب رسول الله (صلی الله علیه و اله) به جهاد مشغول بود.
تا جایی که در مورد او فرمود : بهشت مشتاق دیدار عمار است. و او را معیار حق و باطل معرفی کرد.
3⃣ بعد از پیامبر (ص) به دفاع از حریم ولایت حضرت علی( علیه السلام) پرداخت .
4⃣ آنچنان در نزد امام زمان خود مقرب بود که توفیق شرکت در تشیع جنازه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را داشت.
5⃣ جزو اصحاب خاص حضرت بود که خود را مطیع امر مولا می دانست .
6⃣ آنچنان بصیرتی داشت که در همه حال بالاخص در جنگ صفین با بصیرت افزایی حق و باطل را مشخص کرد و فتنه های زیادی را همچون ریختن آب بر آتش خاموش کرد. و دلها را متوجه امام زمان خود می کرد.
7⃣ چه توفیق بالاتر از شهادت در رکاب امام زمان خود
آری امروز برای یاری حجت بن الحسن (عج) باید مثل عمار اهل بصیرت، معرفت ، اطاعت و محبت ❤️ بود.
اما براستی امروز امام زمان( عج) چند نفر مثل عمار دارد
آیا بگونه ای زندگی کرده ایم که لحظه مرگ امام زمان عج در فراق ما گریه کند و ندای (اَین، اَین ..) برای ما سر دهد
اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و من المستشهدین بین یدیه
برای دیگران هم ارسال کنید
❤️ما منتظریم❤️