مثل امیر المومنین
? مجموعه بیانات | فرستادگان حسین علیه السلام
6️⃣ روز ششم: مثل امیرالمومنین
? حضرت آیتالله خامنهای: قوت شخصیت حضرت زینب را ببینید. دو روز قبل در یک بیابان، برادر و امام و رهبر او را با این همه عزیزان و فرزندان از بین بردهاند، زنان و کودکان را اسیر کردهاند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، بعضی هلهله میکنند، بعضی هم گریه میکنند.
✋ در یک چنین شرایط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنی را به کار میبرد که پدرش امیر المؤمنین بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا. ۸۹/۲/۱
زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبر انقلاب?
چرا واقعه عاشورا به وجود آمد؟
به گزارش مشرق، از بررسی روایات و تاریخ اسلام، به خواسته های یزید از امام حسین- علیه السّلام- و سبب ایجاد جریان کربلا پی می بریم که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
*♠️الف. بیعت با حکومت باطل
یزید برای عتبه (۱)پیام فرستاد که از امام حسین- علیه السّلام- برای او بیعت بگیرد، امام در جواب فرمود:
«یا عَتَبَهُ! قَدْ عَلِمْتَ أَنّا أَهْلُ بَیْتِ الْکَرامَهِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ، وَ أَعْلامُ الحَقِّ، الَّذینَ أَوْدَعَهُ اللَّهُ- عزّوجلّ- قُلُوبَنا، وَ أَنْطَقَ بِها أَلْسِنَتَنا فَنَطَقَتْ بِاذْنِ اللَّهِ- عزّوجلّ- وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدّی رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ: إِنَّ الْخِلافَهَ مُحَرَّمَهٌ عَلی وُلْدِ أَبی سُفْیانَ. وَ کَیْفَ أُبایِعُ أَهْلَ بَیْتٍ قَدْ قالَ فیهِمْ رَسُولُ اللَّهِ هَذا؟!»(۲)
ای عتبه! به تحقیق می دانی که ما اهل بیتِ کرامت، و معدن رسالت، و نشانه های حقّ هستیم که خداوند- عزّوجلّ- آن [حقّ] را در دل های ما به ودیعه گذاشت و زبان ما را به آن گویا نمود، لذا به اذن خداوند- عزّوجلّ- سخن گفت. به راستی از جدّم رسول خدا شنیدم که می فرمود: خلافت و حکومت، بر پسران ابوسفیان حرام است. حال، چگونه من با خاندانی که رسول خدا درباره ی آنان چنین فرموده، بیعت کنم؟!
*♠️ب. به ذلّت کشاندن سیّدالشّهدا علیه السلام
در کلامی که حضرت در روز عاشورا با لشکریان کوفه داشتند، چنین آمده است:
«أَلا إِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیَّ، قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ الْقِلَّهِ [السِّلَّهِ] وَ الذِّلَّهِ. وَ هَیْهاتَ ما آخُذُ الدَّنِیَّهَ، أَبَی اللَّهُ ذَلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ جُدُودٌ طابَتْ وَ حُجُورٌ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّهٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیَّهٌ لا تُؤْثَرُ مَصارِعُ اللِّئامِ عَلی مَصارِعِ الْکِرامَ. أَلا قَدْ أَعْذَرْتُ وَ أَنْذَرْتُ. أَلا إِنّی زاحِفٌ بِهَذِهِ الأُسْرَهِ عَلی قِلَّهِ الْعَتادِ وَ خِذْلَهِ الْأَصْحابِ.»(۳)
آگاه باشید که زنازاده ی فرزند زنازاده، مرا بین دو امر مخیّر نموده: بین جنگیدن با کمی افراد [و یا شمشیر کشیدن و جنگ] و بین ذلّت و خواری [بیعت با او]
هیهات، من هرگز خواری و فرومایگی را انتخاب نخواهم کرد. خدا و رسولش و اجداد پاک و دامن های مطهّر و زعیمان با حمیّت ونفوس با غیرت از آن امتناع دارند. هرگز قتلگاه مردمانِ پست، بر قتلگاه گرامیان و بزرگان ترجیح داده نمی شود. آگاه باشید که من، عذری برای شما نگذاشتم و شما را انذار کردم. آگاه باشید که من با این اهل بیتم، با کمیِ اسلحه و آلات جنگی و کمی افراد و یاران، روانه ام.
*♠️ج. حسادت به اهل بیت علیهم السلام
در قسمتی از خطبه ی فاطمه ی صغری- علیهاالسّلام- چنین آمده است:
(۴)«حَسَدْتُمُونا- وَیْلًا لَکُمْ- عَلی ما فَضَّلَنَا اللَّهُ عَلَیْکُمْ»
وای بر شما که به خاطر فضایل و برتری هایی که خداوند به ما [نسبت به شما] داده بود، حسد ورزیدید.
بیان: از کلمات حضرت سیّدالشّهدا- علیه السّلام- و کلام فاطمه ی صغری- علیهاالسّلام-، به خوبی روشن می شود که:
اوّلًا: یزید می دانست حکومت و خلافت، حقِّ مسلّمِ اهل بیت رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم- است، ولی حبّ جاه و مقام، حسادت و پلیدی طینت و … مانع پذیرش آن بود؛ لذا می خواست به هر قیمت که شده، اگر چه با قتل و اسارت اهل بیت- علیهم السّلام-، به خواسته ی شوم خود برسد.
ثانیاً: حضرت با برشمردن ملاک های حاکم اسلامی، به طور قاطع در برابر این آرزوی یزید تا سرحدّ شهادت و اسارت ایستاد.
ثالثاً: دلایل عمده ای که آن حضرت- علیه السّلام- در نپذیرفتن بیعت با یزید، و این که حکومت از آنِ ایشان است ذکر می کنند، عبارت است از:
۱-ما اهل بیت کرامتیم.
۲-ما معدن رسالتیم.
۳-ما نشانه های شایسته ی الهی هستیم.
۴-خداوند حقّ را در قلوب ما قرار داده است.
۵-خداوند حقّ را به زبان ما جاری نموده است، و ما نیز به اذن الهی آن را بیان می کنیم.
۶-رسول خدا- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم- خلافت را بر فرزندان ابوسفیان ناشایست و حرام نموده است.
۷-شایستگی نداشتن یزید برای خلافت، از نظر سلامت نطفه.
۸-حضرتش جنگ را با وجود کمی یاران اختیار نمود و ذلّت و پستیِ بیعت با یزید را نپذیرفت و کشته شدن با عزّت را بر زنده بودن با ذلّت ترجیح داد.
۹-بیزاری خداوند و رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم- و همه پیامبران و نیاکان مطهّر و دامن های پاکیزه (رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم-) و علی- علیه السّلام- و فاطمه- علیهاالسّلام- و اولیا و برجستگان الهی از چنین بیعت و ذلّتی.
۱۰-مقابله با دشمن، با وجود کمی اسلحه و آلات جنگی و کمی اصحاب.
۱۱-خداوند این خانواده را بر آل ابی سفیان و دیگران فضیلت داد. (بنابر کلام فاطمه ی صغری- علیهاالسّلام-)(۵)
منابع:
__________//___________//_______//
۱-این نقل بنابر منقول از امالی صدوق است، ولی در همین کتاب( بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۴ و ۳۲۵) به نقل مفید و ابن شهرآشوب،« ولید بن عتبه» است که مورد نظر اکثر محدّثین می باشد. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۹
۲-بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۱۲
۳- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۹
۴-بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۱
۵-فروغ شهادت(اسرار مقتل سیدالشهدا علیه السلام)، علی سعادت پرور صص۷۸-۷۵
منبع: مهر
داغ واقعه عاشورا بر قلب امام سجاد(ع)
حسینیه مشرق - یکی از افرادی که بر مصائب حضرت سیّدالشهدا(ع) بسیار گریست، حضرت امام زین العابدین(ع) است. ایشان یکی از بکّائین در طول تاریخ به شمار می رود.[1]
ایشان به قدری اشک می ریخت که جمعی از اصحاب آمدند و به حضرت عرض کردند: «اگر این گونه به گریه ادامه دهید، جان خود را از دست می دهید. حضرت در پاسخ فرمود: حضرت یعقوب(ع) از فراق یک فرزندش چنان می گریست که چشمانش سفید شد؛ امّا من در روز عاشورا مشاهده کردم پدرم و هفده نفر از خاندانم را مظلومانه می کشند. پس چگونه حزن و اندوه این فاجعه از قلبم بیرون رود؟»[2]
داغ حضرت سیّدالشهدا(ع) بر فرزند بزرگوارشان امام سجّاد(ع) آن چنان سنگین بود که تا آخر عمر نتوانست از این داغ رها شود. هرگاه به ایشان آب می دادند، آن چنان گریه می کردند که اشک های مبارکشان در آب می ریخت و مجبور می شدند آب را عوض کنند. زمانی که برای ایشان غذا می آوردند، ظرف را بلند می کرد و با صدای بلند می گریستند. وقتی در کوچه های مدینه جوانی را مشاهده می کردند، سرشان را به دیوار می گذاشتند و بسیار گریه می کردند.
هنگامی که فرزند شیرخواره ای را در آغوش مادر می دیدند، در همان مکان می ایستادند و اشک می ریختند. هرگاه از کنار مغازه قصابی عبور می کردند و گوسفند مرده ای می دیدند، به قصاب می فرمودند: «آیا قبل از ذبح، به این گوسفند آب دادید؟» سپس اشک و گریه امان شان را می گرفت و به یاد تشنگی پدر بزرگوارشان بسیار می گریستند.[3]
حال که گوشه ای از ارزش های اشک بر امام حسین(ع) آشکار شد، می توان به این نتیجه رسید که مخالفت با این نوع گریه از گناهان کبیره است؛ زیرا این مخالفت جنگ با خدا، رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و امام سجاد(ع) است.
پس از شهادت امام حسین(ع) تا عصر حاضر، حاکمان و سردمداران زیادی آمدند که قصد داشتند این گریه ها و اشک ها را از شیعیان بگیرند و این شعلة عظیم را خاموش کنند، امّا قدرت الهی هرگز اجازة چنین کاری را به آنان نمی داد:
تا خداوندی خدا برجاست
بیرق شاه کربلا برپاست
(صغیر اصفهانی)
پی نوشت:
_________________
[1]. بحارالأنوار:43/35؛ «رأس البکائین ثمانیة:آدم، و نوح، و یعقوب، و یوسف، و شعیب، و داود، و فاطمه و زین العابدین:.»
[2]. مثیر الأحزان: 115؛ «قَالَ أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُ سُئِلَ عَنْ کَثْرَةِ بُکَائِهِ فَقَالَ إِنَّ یَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ أَوْلَادِهِ فَبَکَی عَلَیْهِ حَتَّی ابْیَضَّتْ عَیْناهُ وَ ابْنُهُ حَیٌّ فِی الدُّنْیَا وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَی أَبِی وَ سَبْعَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی قُتِلُوا فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَرَوْنَ حُزْنَهُمْ یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِی .»
[3]. مثیرالأحزان: 115: «فَقَدْ رُوِّیتُ عَنْ وَالِدِی رَحْمَةُ الله عَلَیْهِ أَنَّ زَیْنَ الْعَابِدِینَ(ع) کَانَ مَعَ حِلْمِهِ الَّذِی لَا تُوصَفُ بِهِ الرَّوَاسِی وَ صَبْرِهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُهُ الْخِلُّ الْمُوَاسِی شَدِیدُ الْجَزَعِ وَ الشَّکْوَی لِهَذِهِ الْمُصِیبَةِ وَ الْبَلْوَی بَکَی أَرْبَعِینَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ یَقْطَعُ نَهَارَهُ بِصِیَامِهِ وَ لَیْلَهُ بِقِیَامِهِ فَإِذَا أُحْضِرَ الطَّعَامُ لِإِفْطَارِهِ ذَکَرَ قَتْلَاهُ وَ قَالَ وَا کَرْبَاهْ وَ یُکَرِّرُ ذَلِکَ وَ یَقُولُ قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله جَائِعاً قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ الله عَطْشَاناً حَتَّی یَبُلَّ بِالدَّمْعِ ثِیَابُه .»
*برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
تلنگر حسینی
•••
#تلنگــر ⚠️?
گفتـم اگـر در ڪـــربلا بـودم
تـا پـای جــان بـرای حسیـن تلاش میڪـردم
گـف یڪ حسیـن زنده داریـم
نـامش #مهــــــــــدی است
تاحـالا بـرایش چـه ڪـرده ایی
سڪـوت ڪـردم…!!!
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرج♥️?
@montazer_zohoooo_r
*نظر قرآن در مورد جنگ در ماه های محرم*
به گزارش «شیعه نیوز»، چند روزی است که چالش بر سر برگزاری مجالس ماه محرم و خطر شروع زنجیره ویروس کرونا در صدر خبرها قرار دارد رهبر انقلاب چند روز پیش اعلام کردند که شان در هر صورت پیرو دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا هستند. از طرفی نیز پس از شیوع ویروس کرونا در کشور، انتشار ویروس شبهات بر علیه دین، شهر مقدس قم و روحانیت نیز شتاب بالایی پیدا کرد و ماهی گیران آب گل آلود، فرصتی مجدد برای نفوذ در اعتقادات مردم پیدا کردند که تمام این شبهات، پاسخ داشته و در شماره های گوناگون به انتشار این پاسخ ها خواهیم پرداخت.
از مهم ترین مبانی اسلام عزیز، لزوم حفظ جان خود و دیگری است؛ چنانکه درآیات ۲۹ و ۳۰ سوره مبارکه نساء آمده: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا؛ و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است؛ و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.» در روایات اسلامی نیز به این مطلب تأکید شده که خودکشی حرام است و عقوبت سختی دارد. (۱) افزون بر حفظ جان خود، حفظ جان دیگران نیز لازم الاجرا است تا جایی که در قرآن آمده «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد درروی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته است». (۲)
اما جدای از این مباحث فرصتی دست داد تا در این مجال به نظر قرآن کریم در خصوص ماه محرم بپردازیم.
يسئلونک عن الشهر الحرام قتال فيه، قل قتال فيه کبير و صد عن سبيل الله و کفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله، و الفتنه اکبر من القتل.. .
(اي پیامبر) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مي کنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ و درگيري در اين ماه، (گناهي) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب کفر به (نعمت هاي) خدا و مسجدالحرام است. (ولي) اخراج اهالي (مسلمان) اين شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسيسه کردن (مشرکان از جهت گناه بزرگتر از قتل است.اين آيه، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان کرده است و واجب الاحترام بودن آن را به همه انسان ها گوش فرموده است.از سياق آيه دانسته مي شود که کافران و مشرکان قريش نيز براي ماه هاي حرام، احترام ويژه اي قائل بوده و جنگ و درگيري را در آن ها ناروا مي شمردند.
شأن نزول اين آيه درباره دسته اي از مسلمانان به فرماندهي عبدالله بن جحش اسدي است که براي رديابي و تعقيب کارواني از قريش، مرتکب کشتن يکي از مشرکان در ماه حرام شدند.
ماجرا از اين قرار بود که دو ماه پيش از جنگ بدر، يک دسته هفت نفري از مسلمانان براي تعقيب کارواني از مشرکان که از شام عازم مکه بود، از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مأموريت يافتند.
آنان، کاروان را يافته و پنداشته بودند که در روزهاي آخر جمادي الآخر بسر مي برند و هنوز ماه رجب که يکي از ماه هاي حرام است، فرا نرسيده است.
به همين جهت با مشرکان درگير شده و در اين ميان، يک تن از مشرکان به نام عمرو بن حضرمي کشته و دو نفر ديگر به نام هاي حکم بن کيسان و عبد الله بن مغيره، اسير شدند و يکي از آنان به نام مغيرة بن عثمان، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را به مشرکان مکه رسانيد.
جنگجويان مسلمان، اسيران و غنايم را به مدينه منتقل کرده و ماجرا را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از کردار آنان ناراحت شد و آنان را نکوهش کرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نکرده بودم.
جنگجويان چون ناخرسندي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ديدند، از کرده خود پشيمان شدند.مشرکان، اين حادثه را دست آويزي قرار داده و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان را متهم به حرمت شکني ماه حرام نمودند.
آنان، پيکي به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در مدينه اعزام کرده و به صورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام، جنگ و نبرد جايز است؟در پاسخ آنان، نازل شد و جواب آنان را به روشني بيان کرد.خداوند متعال به آنان پاسخ داد که جنگ در اين ماه حرام است ولي شما نيز حرمت شکني کرده و اهالي مکه را به جرم مسلماني از خانه و شهرشان که براي همه بايد محل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاي شما بزرگتر و بيشتر است از کشته شدن يک نفر مشرک به طور اشتباهي در نبرد با مسلمانان.
منبع: شبستان