۶۰ ثانیه
?به نام خداوند هستی بخش?
?۶۰ ثانیه دیر آمدن صبح زمستان باعث شده یلدا همه بیدار بمانند?
?۱۰ قرن نیامد پسر فاطمه …..?
?اما شد ثانیه ای ……..?
?تشنه دیدار بمانیم ؟ ?
❤اللهم عجل لولیک الفرج ❤
صدای تیک تاک ساعت
? به نام خالق زیبایها ?
صدای تیک تاک ساعت می اید
زمان می گذرد….
? یلدا دستهای پاییز را در دستان زمستان می گذارد
کاش یلدا فکری به حال دستهای ما می کرد ?
???????????
❣عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا ❣
? توی این شبهای سرما
یادتون ، همیشه با ما ?
? دل خوشی باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا?
? پیشاپیش یلدای همتون مبارک?
شب یلدا
?به نام خالق هستی بخش ?
?بوی یلدا را می شنوی ؟?
?انتهای خیابان آذر …..?
?باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان …..❣
?قراری طولانی به بلندای یک شب…….?
? شب عشق بازی برگ و برف ….……?
?پاییز چمدان به دست ایستاده !?
?عزم رفتن دارد……..?
?آسمان بغض کرده و می بارد ?
?خدا هم می داند عروس فصل ها ?
?چقدر دوست داشتنیست…..❤
?کاسی آب می ریزم پشت پای پاییز ?
?و تمام…….می شود ?
?پاییز ، ای آبستن روزهای عاشقی ?
?رفتنت به خیر ……?
?سفر بی خطر …..?
کی قصد ظهور داری
?بسم الله ?
❤ای آنکه در نگاهت حجمی ز نور داری ❤
❤که از مسیر کوچه قصد عبور داری ❤
❤چشم انتظار ماندم ، تا بر شبم بتابی ❤
❤ای آنکه در حجابت دریای نور داری ❤
❤من غرق در گناهم ، کی میکنی نگاهم ❤
❤بر عکس چشمهایم چشمی صبور داری ❤
❤از پرده ها برون شد ، سوز نهانی ما ❤
❤کودک است ساز دلها ، کی میل شور داری ❤
❤در خواب دیده بودم ، یک شب فروغ رویت ❤
❤کی در سرای چشمم ، قصد ظهور داری ❤
?تقدیم به ساحت مقدس امام زمان ( عج )?
❤❤❤❤??❤❤❤❤??❤❤❤❤
خدایا کمکم کن
? ? بسم الله الرحمن الرحیم ?
طناب ???♂️?♂️
داستان را در دلتان با صدای بلند و با توجه بخوانید .مطمئناً تا سال ها آن را در خاطر خواهید داشت.
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه بالا برود و او پس از سال ها آماده سازی ،ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست ، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود .
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند ، به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک شد . به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند .کوهنورد که داشت همان طور بالا می رفت در حالی که چیزی از فتح قله باقی نمانده بود ، ناگهان پایش لیز خورد و با سرعت هرچه تمام تر سقوط کرد.