رازو نیاز با خدا
دلم کمی خدا میخواهد …
کمی سکوت …
کمی آخرت …
دلم دل بریدن میخواهد …
کمی اشک …
کمی بهت …
کمی آغوش آسمانی …
دلم یک کوچه میخواهد بی بن بست ! و یک خدا ؟!
تا کمی با هم قدم بزنیم
فقط همین …
رجب یعنی چی
سخنی در مورد کتاب سفارشی آیت الله بهجت(ره)
در مفاتیح الجنان چنین امده .
حکایتی جالب در مورد غفلت
حکایت غفلت، حکایت آن سه فیلسوفی است که در ایستگاه راه آهنی منتظر ورود قطار بودند. آنها آنقدر گرم بحث و جدل بودند
که غافل از ورود قطار شدند. لحظه ای که قطار خواست ایستگاه را ترک کند دو نفر از آنها با عجله خود را به درون قطار رساندند.
نفرسوم اما که خیلی هم عجله داشت نتوانست سوار شود. از بس که ناراحت بود گریه میکرد، باربری که ماجرای آنها را از نزدیک
مشاهده کرده بود به وی نزدیک شد و به او دلداری داد وگفت خدا را شکر که حداقل دونفر از شما سوار قطار شد. فیلسوف به
جا مانده گفت: مشکل همین جاست. آن دو نفر برای بدرقه من آمده بودند من ماندم و آنها رفتند. مطمئناً آنها هم در قطار
دارند مانند من گریه می کنند. بله قطار زندگی در حرکت است چه سوار بشوی یا نشوی آن می رود وغفلت از آن قابل جبران نیست.