#لبخندهای خاکی"
17 آذر 1399
?می روم حلیم بخرم آن قدر کوچک بودم که حتی کسی به حرفم نمی خندید. هر چی به بابا ننه ام می گفتم می خواهم به #جبهه بروم محل آدم بهم نمی گذاشتند. حتی تو #بسیج_روستا هم وقتی گفتم قصد رفتن به جبهه را دارم همه به ریش نداشتنم هرهر خندیدند. مثل سریش چسبیدم به… بیشتر »
نظر دهید »