تاریخ وقاطع کربلا از چه طریقی چه کسانی به ما رسیده است؟
?تاریخ وقایع کربلا از طریق چه کسانی به ما رسیده است؟
☑️شاید برای بعضی ها سوال باشد که مگر همه یاران امام حسین (علیه السلام) به شهادت نرسیدند؟
⁉️پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟
☀️یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ولی روایت عاشورا در همان صحرا باقی نماند…
? راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند:
?1-حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار و خبرنگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است.
❄️نقل شده است که همین فرد مانع کشته شدن امام سجاد (علیه السلام) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد.
?2-امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها):
بخش دیگری را هم از امام زین العابدین (علیه السلام ) و امام باقر (علیه السلام) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند.
?3-جنایتکاران سپاه دشمن:
خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند.
⚡️ همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت.
خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش.
?4- یاران زنده مانده امام (علیه السلام):
فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد.
❄️ امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (علیه السلام) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد.
⚡️گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده.
?غلام رباب (همسر امام حسین (علیه السلام)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد.
سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب!
????.???????
?به نقل از دکتر محمد حسین رجبی دوانی تاریخ دان و محقق تاریخ اسلام و تشیع
ضرب المثل"سرش بره قولش نه" از کجا اومده؟
?میدونی ضرب المثل «سرش بره قولش نمیره»
ازکجا اومده؟
روی دستش “پسرش” رفت
ولی “قولش نه”
نیزه ها تا “جگرش” رفت
ولی “قولش نه”
این چه خورشید غریبی است که با حالِ نزار پای “نعش قمرش” رفت
ولی “قولش نه”
شیر مردی که در آن واقعه “هفتاد و دو” بار
دست غم بر “کمرش” رفت
ولی “قولش نه”
هر کجا می نگری “نام حسین است و حسین” ای دمش گرم “سرش” رفت
ولی “قولش نه”
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله?
@montazer_zohoooo_r
#خاطره روضه ای که قبول شد
?روضه ای که قبول شد ?
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره ) میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم:دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم.
میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله…
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان…
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم…
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا” به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود.
برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی….
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند.
? منبع؛کتاب خاطرات مرحوم کوثری (ره)?
۴ حکمت قیام عاشورا در بیانات ابا عبدالله (ع)
۴ حکمت قیام عاشورا در بیانات اباعبدالله (ع)
من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش میخوانم؛ چرا که سنت مرده و بدعتها آشکار شده است؛ اگر صدای مرا بشنوید و امرم را اطاعت کنید، شما را به سوی راه رشد هدایت میکنم.
به گزارش مشرق، پس از سقیفه بنیساعده تاریخ اسلام شاهد رویگردانی نسبت به فضایل اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله بود؛ همان اهلبیتی که رسول گرامی اسلام(ص) بارها در طول عمر شریفشان مردم را به تبعیت از ایشان دعوت کرد و در روز غدیر نیز به دستور خداوند با انتصاب رسمی امیرالمؤمنین علیهالسلام به خلافت و ولایت مسلمین، این امر را به تثبیت نهایی رساند تا بهانهای باقی نماند.
متأسفانه پس از فوت پیامبر، امت اسلام این عهد خویش را فراموش کرد و به این ترتیب زمینه را برای بروز فتنههایی بزرگ در امت اسلام فراهم آورد به گونهای که طوری سنت نبوی به فراموشی سپرده شد که شاهد عقبگرد مسلمانان از ارزشهای ناب دینی و سنتهای نبوی به سوی عصر جهالت هستیم؛ رفع تبعیض، گسترش عدالت، زدودن نظام طبقاتی، شایستهسالاری در مناصب حکومتی، عدم خویشاوندگرایی تنها بخشی از ارزشهایی بود که پیامبر طی سالها آن را در جامعه اسلامی نهادینه کردند و حال پس از رحلت ایشان روز به روز از این ارزشها فاصله گرفتند و از دین جز پوستهای باقی نماند؛ کار امت اسلام تا اینجا به پایان نرسید بلکه با روی کار آمدن بنیامیه، مبارزه عملی با عترت پیامبر شدت بیشتری گرفت به گونهای که سبّ بر امیرالمؤمنین در معابر و نماز جمعه یکی از واجبات مسلمانان شمرده شد که یکی از بسترهای آن، جعل احادیث فراوان در مذمت این یار دیرین پیامبر و ستاره درخشان عالم از سوی معاویه لعنة الله علیه بود. کار بنیامیه نیز تا اینجا متوقف نشد بلکه با به شهادت رساندن برترین خوبان عالم یعنی امام حسین علیهالسلام لکه ننگی تا قیام قیامت از خود در تاریخ بر جای گذاشت.
تمام این رویدادهای تلخ از دستاودرهای سقیفه بود چه اینکه اگر حق را بر اهل خود واگذار میکردند، هیچ گاه چنین رویدادهای تلخی به وقوع نمیپیوست؛ همچنان که حضرت زهراء سلام الله علیها پس از سقیفه فرمود «وَ اللّهِ؛ لَوْتَرَکُوا الْحَقَّ عَلی أهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَلَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَخَلْفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلام؛ به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار و از عترت رسول خدا(ص) پیروی میکردند، دو نفر هم با یکدیگر اختلاف نمیکردند، و امامت همان گونه که پیامبر خدا(ص) معرفی فرمود، از علی(ع) تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث میرسید». (الإمامة و التّبصرة من الحیرة، شیخ صدوق،ص۱)
امام حسین علیهالسلام در طی قیامشان جملاتی را در وصف وضعیت جامعه اسلام و مسلمانان بیان میکنند.
*الف) به عنوان مثال آن زمان که ابن عباس خطاب به امام حسین فرمود به سوی عراق نرو و به جانب یمن برو، آن حضرت فرمود «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا و َلا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیر بِسیرَه ِجَدّی وَ أَبی عَلِی بْنِ أَبیطالِب، یعنی من از روی شرارت و مفسده و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، من فقط برای اصلاح در امّت جدّم از وطن خروج کردم. قصد دارم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم».
*ب) یا در جایی دیگر در راه کربلا خطبهای خوانده و فرمود «اِنَّهُ قَدْ نَزَلَ مِنَ الاَمْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ، وَ إِنَّ الدُّنْیا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُها، وَ اسْتَمَرَّتْ جِدّاً وَ لَمْ یَبْقَ مِنْها إِلاّ صُبابَةً کَصُبابَةِ الاِناءِ، وَ خَسیسِ عَیْش کَالْمَرْعَی الْوَبیلِ، اَلا تَرَوْنَ إِلَی الْحَقِّ لا یُعْمَلُ بِهِ، وَ إِلَی الْباطِلِ لا یُتَناهی عَنْهُ، لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً، فَإِنّی لا أَریَ الْمَوْتَ إِلاّ سَعادَةً، وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إِلاّ بَرَماً؛ همه شما میبینید که چه پیش آمده است. میبینید اوضاع زمانه دگرگون و نامشخص شده، خوبی آن روی گردانیده و با شتاب درگذر است و از آن جز اندکی همانند ته مانده ظرفها و زندگی پستی همچون چراگاه دشوار و خطرناک، باقی نمانده است. آیا نمیبینید به حق عمل نشده و از باطل جلوگیری نمیشود؟ در چنین شرایطی بر مؤمن لازم است شیفته لقای پروردگارش باشد. به یقین من مرگِ (در راه حق) را جز سعادت، و زندگی در کنار ستمگران را جز ننگ و خواری نمیبینم».
*ج) یا در نامهای به اهل بصره نوشتند «وَ أنَا أدْعُوکُم إِلی کِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله، فإنَّ السُّنَّة قَد أُمیْتَت و إنَّ البِدعَةَ قَد أُحیِیتْ، وَإنْ تَسمَعوا قَولی، وَتُطیعوا أَمری، أَهدِکُم سبیلَ الرَّشاد؛ من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش میخوانم؛ چرا که سنت مرده و بدعتها آشکار شده است؛ اگر صدای مرا بشنوید و امرم را اطاعت کنید، شما را به سوی راه رشد هدایت میکنم.»
*د) یا امام حسین(ع) در مسیر کربلا، با فرزدق ملاقات میکند و از خلافکاریهای حاکمان شام و قیام برای نصرت دین خدا سخن میگوید و میفرماید: «یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیطانِ، و تَرَکوُا طاعَةَ الرَّحْمانِ، و أظْهروُا الفسادَ فی الأرضِ، وَ أبْطِلُوا الحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الخُمُورَ، وَ اسْتَأثَروُا فی أموالِ الْفُقَراءِ و المَساکینَ، وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛ای فرزدق؛ اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکارا ساختند و حدود الهی را از میان بردند و بادهها نوشیدند و داراییهای فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی آئینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آئین خدا پیروز و برتر باشد».
بنابراین از باب رحمت الهی نیاز بود از مسلمانان و شیعیانی که در فضای تاریک سقیفه و حکومت امویان سالها تنفس کرده و از ارزشها فاصله گرفته بودند، دستگیری شود و یا بهانهای برای بیداری دلهای زنگارگرفته آنها فراهم شود که سوگوارانه این امر با ریخته شدن خون عزیزترین شخص عالم و صاحب کلمه حبّ یعنی امام حسین علیه السلام تحقق یافت، طوری که میتوان گفت شهادت امام حسین علیهالسلام جریان رحمت تلخ خداوند بر عالم و آدم به ویژه شیعیان بود؛ همچنان که علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود چکیدهای از روایت امام صادق علیه السلام در توضیح علت به دنیا آمدن امام حسین علیه السلام بیان کرده و مینویسد: آنجا که خداوند در قرآن فرمود «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً» (مادرش با کراهت به او باردار شد و با کراهت او را به دنیا آورد.) (سوره احقاف ۱۵) درباره حضرت زهراء و امام حسین است. خداوند قبل از انعقاد نطفه امام حسین، رسول الله (ص) را به وجود او و اینکه مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان وی خواهد شد بشارت داده بود، آنگاه آن حضرت را از آن مصائبی که دچار حسین و فرزندانش خواهد شد آگاه کرده بود، «سپس امامت را در عوض آن مصائب در فرزندانش قرار خواهد داد؛ ثُمَّ عَوَّضَهُ بِأَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی عَقِبِه». در این روایت آمده است پیامبر خطاب به فاطمه زهراء (س) فرمود جبرئیل(ع) نزد من آمد و مرا به فرزندی که پس از من امّتم او را میکشند بشارت داد. حضرت فاطمه را نگرانی عرض کردند: من را به او نیازی نیست. رسول خدا فرمود: پروردگارم اوصیاء را در نسل او قرار میدهد؛ إِنَّ رَبِّی جَاعِلٌ الْوَصِیَّةَ فِی عَقِبِه» حضرت فاطمه(س) عرضه داشتند پذیرفتم.» (کاملالزیارات ص۵۶)
در یک نگاه منطقی به تاریخِ پس از شهادت امامحسین به این نکته دست مییابیم که «به قدری بیداری در قلوب مردم شکل گرفت که جامعه اسلامی در کوتاهمدت بهسوی محبت عترت گرایش یافت؛ این گرایش بهقدری گسترده بود که عباسیان یا همان بنیالعباس، با سوءاستفاده از آن، شعار خویش را «الرّضا مِن آلمحمد» قرار داد و به این ترتیب، بنیامیه را کنار زد تا در مسند حکومت اسلامی قرار گیرد و بالاخره توانست در اوایل امامت امام صادق علیه السلام، مسند حکومت اسلامی را غصب کند». اما ثمرات قیام اباعبدالله منحصر در تاریخ نبود بلکه باید ثمرات آن را در طی سالهای دور از شهادت ایشان یعنی حداقل تا بسترسازی ظهور امام عصر (عج) رصد و مطالعه کرد که در این بین وقوع انقلاب اسلامی ایران و حرکت عظیم اربعین حسینی از شاخصترین اثرات قیام اباعبدالله (ع) است.
منبع: تسنیم
بشارت پیامبر (ص)به عزاداران امام حسین(ع)
پس چون روز قيامت شود هر كس بر حسين گريسته دست او را ميگيريم و در بهشت در ميآوريم، اي فاطمه همه چشم ها در قيامت گريان است مگر چشمي كه بر حسين گريسته باشد.
چون رسول خدا صلي الله عليه و آله خبر داد فاطمه سلام الله علیها را از شهادت حسين علیه السلام و مصائبي كه بر او وارد ميشود ، فاطمه-سلام الله عليها-سخت گريست و عرض كرد: اي پدر، اين حادثه كي واقع مي شود؟
فرمود: وقتي كه نه من باشم و نه تو و نه علي. فاطمه بر شدت گريه بيفزود و بیشتر گريست و عرض كرد: اي پدر: پس چه کسی براي فرزندم گريه ميكند و مجلس عزا و مصيبت او را برپا ميكند؟
رسول خدا فرمود:اي فاطمه زنان امت من ميگريند بر زن هاي اهل بيت من و مردان امت من ميگريند بر مردان اهل بيت من و عزاي فرزند مرا هر سال طايفه اي بعد از طايفه اي تازه ميكنند.
پس چون روز قيامت شود تو شفاعت زنان را ميكني و من شفيع ميشوم مردان را، و هر كس بر حسين گريسته دست او را ميگيريم و در بهشت در ميآوريم.اي فاطمه همه چشم ها در قيامت گريان است مگر چشمي كه بر حسين گريسته باشد. او خندان و شادمان به نعيم بهشت خواهد بود.
متن حدیث:
في البحار قال: رايت بعض تاليفات بعض الثقات من المعاصرين يروي انّه: لما اخبر النَبي(صلي الله عليه و آله) ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسين و ما يجري عليه من المحن بكت فاطمه بكاءً شديداً و قالت: يا ابه، متي يكون ذلك؟ قال: في زمان خال مني و منك و من علي. فاشتدّ بكائها و قالت: يا ابه فمن يبكي عليه و من يلتزم باقامة العزاءِ له؟
فقال النبي: يافاطمه، ان النساء امتي يبكين علي نساء اهل بيتي، و رجالهم يبكون علي رجال اهل بيتي، و يجددون العزاء جيلاً بعد جيل في كل سنة، فاذا كان يوم القيامةتشفعين انت للنساء و انا اشفع للرجال و كلْ من بكي منهم علي مصائب الحسين اخذنا بيده و ادخلناه الجنة.
يا فا طمه، كل عين باكية يوم القيامة، الا عين بكت علي مصائب الحسين فاّنها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة.
«بحار الانوار ، ج44 ، ص292»