#اشعار زیبا در زمینه ولادت حضرت زهرا(س) و روز مادر"
ای زلال چشمه ساران فاطمه
معنی سبز بهاران فاطمه
نام توگل را شکوفا می کند
قطره را مجذوب دریا می کند
از فروغت ماه حیران می شود
چشم شب، آیینه باران می شود
تو شروع شعر حقانیتی
آیت آیین معصومیتی
سوره ی ناب حقیقت چشم تو
می گدازد مصطفی را خشم تو
تو فروغ دیده ی پیغمبری
آبروی لاله های پرپری
ای گل زیبای احمد، فاطمه
کوثر ناب محمد،فاطمه
“نادیا حیدری”
#سالروز ولادت مادر امت،همسر ولایت مبارک
به پا خیزید یار دلبر آمد
عزیز حضرت پیغمبر آمد
زمین فرش قدوم نازنینش
جهان روشن شد ازنور جبینش
سماء از نور رویش شد منور
بود آرامش قلب پیمبر
خدیجه از وجودش غرق شور است
ازین کوثر پیمبر برسجود است
علی خشنود از عطر حضورش
نبی دلشاد از بانگ قدومش
علی اعلای علیین عالم
علی یارش بود در هر دو عالم
خدا گوید اگر زهرا نمی بود
نبی و اوصیایش هم نمی بود
خدا احسنت گوید بر وجودش
که عالم روشن از نور وجودش
بود ام ابیهای پیمبر
چه زیبا رو بود این دخت دلبر
خدا در آسمان جشنی به پا کرد
ملک روی زمین شادی به پا کرد
خدایش فاطمه نامید او را
که دست دوستان گیرد به عقبی
به قلم : خانم زاهدی موسوی
#فاطمه می آید..
فاطمه می آید
دروازه های آسمان، گشوده می شود و بارانی شگفت، زمین را فرا می گیرد.
مکه، لبریز عطر یاس، با چشمانی گشاده تر از هر روز
بیستمین روز جمادی الثانی را دیدار می کند.
دروازه های آسمان گشوده می شود
و فرشتگانی بی شمار، هلهله کنان فرود می آیند.
چشمان خدیجه علیهاالسلام ، خیس لبخند می شود و
محمد صلی الله علیه و آله ، شادمان و بی قرار، کودک را در آغوش می کشد.
فاطمه علیهاالسلام متولد می شود؛ دختری که مادرِ پدر است و خیر کثیر.
خورشیدی که یازده ستاره دنباله دار را در آسمان امامت، مادری کرد.
مشرکان، پیامبر را ابتر خواندند و خداوند، فاطمه را کوثر نامید؛
اِنّا اعطیناک الکوثر فَصَلِّ لِرَبِّکَ واْنْحَرْ * اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر.
فاطمه متولد می شود؛
کسی که سپیده دمان، دیدگان روشنش را سجده می کنند
و کوه ها قامتِ قیامت را به احترام برمی خیزند.
زنی شگفت که عفتش سرلوحه همیشه زنان تاریخ است.
درختی تناور که ریشه در آسمان داشت و پرنده های نور
، بر شاخه های سبزش آواز خواندند. فاطمه می آید.
دوشیزه ماه، بر پیشانی بلندش دامن می گسترد.
از شانه های زمین، یاس های سپید؛ چون پیغام های بشارت، بالا می روند.
کوهستان، صدای نفس هایش را ترانه می شود و کهکشان ها،
نزول ستاره اش را شاعری می کنند.
او می آید و کوچه های مدینه، طلوع گام هایش را به پیشواز می آیند.
او می آید. رودخانه های یخ بسته جهان، ترک برمی دارند
و سپیدارهای جوان به سمت نور، قد راست می کنند.
بانویی بزرگ که قبیله های زمین، شکوه اساطیری اش را به نماز می ایستند.
او می آید تا دخترانِ زنده به گور شده عرب، غرور زن بودن
را از بین خروارها خاک، حِس کنند.
فاطمه، فریادی سرخ است در کوچه های مظلومیت علی علیه السلام .
می ایستد تا خانه نشینی علی علیه السلام را نبیند و این گونه است
که پرهای سپیدش در هجوم تیرهای کینه به خون می نشیند.
فاطمه می آید،
می ایستد و می ماند تا زمینیان، حضور ملکوتی اش را آسمان شوند.
معصومه داوود آبادی
منبع: آیه های انتظار
#اشعاری در وصف دو خورشید"علی و فاطمه"
زیور ببندید آسمان ها و زمین را
آذین کنید از یاس ها عرش برین را
از پولک براق و زیبای ستاره
برگوش حوران بهشتی گوشواره
با بهترین رخت و لباس میهمانی
امشب بیایید حوریان آسمانی
آری ملائک صف به صف مشغول شادی
غم رفته امشب کاملاً در انفرادی
شهر مدینه نور باران شد سراسر
با چل چراغ ماه و"رقص نور” اختر
پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته
بر روی بال تک تک آن ها نوشته
بنوشته با خط خودش حی تبارک
پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک
عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او
داماد حیدر گل عروسش کوثر او
در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست
در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست
لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن
این رخت دامادی مولا را نظر کن
این ساقی کوثر امیر المومنین است
که ساق دوشش حضرت روح الامین است
اوج کمال و عشق احمد نور خاتم
لمس وجود فاطمه معراج حیدر
گرمای دست مرتضی جنات کوثر
او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد
با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد
این عشق اوج عشق معنای حضور است
نور علی نور است امشب غرق نور است
مجید خضرایی