#گل کردن سرود"سلام فرمانده"
محتوای این سرود نیز در اکثر مصارع نوگویی ادبیات و مفاهیم ندارد. حتی متاثر از خاستگاه اولیه این اثر -یعنی گیلان - نام میرزاکوچکخان و مدعای تمامکنندگی ولی روشن نیست. میرزاکوچکخان چه چیزی را تمام کرد؟ در تاریخ روشن نیست.
اما راز جذابیت و فراگیری این اثر در چیست که از کشمیر تا سوریه و اروپا و ایران را متأثر کرد. معتقد نیستم این اثر محصول اتاق فکر عمیق و چندلایه و تحتنظر کارشناسان ادبیات، روانشناسی، جامعهشناسی و موعدشناسی تهیه شده باشد. قطعا ذوق و قریحه شخصی بوده است اما ستودنی است. مانایی آنرا از منظر «گفتمان» بررسی میکنم.
«گفتمان مهدویت» نه از جهت باور بلکه از جهت نوآوری مفاهیم ، ادبیات و هنر به اثبات و سکون رسیده است و عمدتا تکرار مفاهیم است اما این اثر آن پوسته و محفظه بستهشده را شکافت از سالنهای همایش به کف جامعه و میان نوجوانان کشاند.
راز مانایی آن هویتدادن به نسل و سنینی است که اکنون هیچکارهاند و از جهت نقشآفرینی اجتماعی هنوز عرف جامعه آنان را بهرسمیت نمیشناسد. جذابیت آن استفاده از مفاهیمی است که به هویت کودکانه رنگ بزرگی میدهد و جنبه آرمانی حیات را برای کودک ترسیم میکند. «با قد کوچکم، سردارت میشوم» دقیقا یعنی همین جذابیت. «با دستان کوچکم دعات میکنم» یعنی دست کوچکی که در عرف هم دعایش جذاب است و هم خیلی توقع دعا از وی نمیرود.
هویتیابی به نسلی است که برای سربازی انقلاب اسلامی منتظر طی سلسله منازل و دالانها نیست. از جذابترین بخشهای آن همین «سیدعلی دههنودیهایش را فراخوانده» است. این هویتی را برجسته میکند که در قرابت با رهبری احساس پیشتازی نسبت به سنین بالاتر را نمایان میکند و پیوستگی سیدعلی، «فرمانده» و الگویی از سربازی حاجقاسم، پازل تکاملیافتهای را نشان میدهد که خواننده کودک و نوجوان احساس میکند خیلی زود در این تراز دیده و شناخته میشود. از جذابترین بخشهای انتهایی آن شروع بخش «عهد میبندم» است.
نوجوان آرمانی را برای خود ترسیم میکند که بعد از نوجوانی بهسوی آن خواهد رفت و فردای خود را در آیینه مهدویت میبیند. آرمانگرایی روح حاکم و نقطهقوت این متن است. همان گمشدهای که میتواند روح جلابخش معنویت و امامت را در زندگی لذتآلود و غربزده امروز ما بازتولید نماید. ملی و فراملیشدن این سرود دقیقا به این دلیل است که هم محتوا و هم اجرای آن خاص نوجوانان و کودکانی است که دوران عصمت را هنوز بهپایان نبردهاند. در پس این خواندن مواهبی از دنیا نمیبینند و آمدهاند تا از هویت خود در پیمودن آرمان مهدویت دفاع و از اسلاف خود پیشی بگیرند. جذابیت آن برای بزرگترها نیز آن است که در دوران کودکی و در نبود امثال این سروده، آن حیات حسرتزده را در امروز بازخوانی میکنند. فعال بودن زبان بدن و حرکات هماهنگ دست، هیجانی مناسب با این سن تولید میکند و دیگران را نیز به سوی خود میکشد و البته به قول مقام معظم رهبری هیچ اثری در تاریخ بدون آمیختگی با هنر باقی نخواهد ماند و این سرود نشان میدهد که هنر میتواند برای ما از هزاران تریبون، قدرتمندتر عمل کند.
21302
#ما دیکتاتورهای کوچک
محمد رضا زائری از استبداد و دیکتاتوری می نالیم و خودمان دیکتاتورهایی کوچک هستیم!
ما فرصت پیدا نکرده ایم وگرنه از هر دیکتاتوری مستبدتریم! وقتی اصرار داریم دیگران عین خودمان باشند و همان طور که ما می خواهیم فکر کنند و همان طور لباس بپوشند وگرنه فحاشی و آنفالو و بلاک می کنیم!
البته حق هر کسی است که صفحه ای را دنبال کند یا خیر، اما این که به دیگران حق ندهیم به هر دلیل علاقه و سلیقه خود را اظهار کنند بی شک دیکتاتوری است! در بسیاری از صفحه هایی که خود من دنبال می کنم مطالبی منتشر می شود که نمی پسندم، خوب! لایک نمی کنم و می گذرم! آیا باید به خودم حق بدهم که ناسزا بگویم و ریپورت و حذف و بلاک و آنفالو کنم؟
کسی که به اندازه انتشار یک عکس در یک صفحه در شبکه های اجتماعی به دیگران حق نمی دهد، اگر قدرت پیدا کند چه خواهد کرد؟
واقعیت تلخ این است که فعلا بیشتر از یک کلیک در اختیار نداریم وگرنه اگر زورمان به مخالفان مان می رسید حتما گردن می زدیم و شکم پاره می کردیم!
بیایید صادقانه اعتراف کنیم که همه ما دیکتاتور هستیم و حتی گاه آنها که ادعای لیبرالیسم و دموکراسی دارند در عمل فاشیست تر از همه اند. در فضای هنری و محافل سینمایی چه قدر ادعای روشنفکرانه دارند که نباید جلوی آزادی را گرفت! هرکسی باید خودش باشد! هنرمند را نباید به حجاب مجبور کرد!
یادم هست خانم افسانه بایگان به صراحت گفت که بعد از سفر کربلا برخی از دوستان نزدیکش به تماس تلفنی او هم جواب نداده اند! این است معنای آزادی و روشنفکری؟
کد خبر 1627203
#چرا به"سلام فرمانده"اینقدر حمله شد؟
محمد مهاجری
اخیرا در فضای مجازی و رسانههای رسمی، کلیپ «سلام فرمانده» در تیراژ گسترده ای منتشر شده و در میان موافقان و مخالفانش بازتابهای گستردهای داشته است.
برخی طرفدارانش آن را تا حد اینکه الهام از سوی خداوند است بالا بردند و مخالفان، با جابجا کردن عکس های کلیپ با تصاویری از نوجوانان و کودکان رنجدیده یا مقهور ابتذال، تلاش کردند پیام کلیپ را کاملا وارونه نشان دهند.
صرفنظر از هدف پشت صحنه سایت کلیپ که به نظرم مهم هم نیست، شعر و لحنی دلنشین و ساده دارد. نجوایی است لطیف که اگر در فضایی به دور از این روزها شنیده می شد، موثرتر هم می بود. با این همه یک ملودی معمولی و عادی( و نه فوق العاده) و در سطحی قابل قبول است. اشکال اینجاست که اگر نمونه این کار، که ساختنش سخت نیست، در سال های گذشته باز هم ساخته شده بود و “سلام فرمانده” یکی از آنها ( ولو بهترینش) می بود اینقدر حساسیت برانگیز نمی شد و می توانست در دنیای رقابت سالم، جایگاه خود را پیدا کند.
اما نکته در اینجاست که سازمان ها و نهادهای رسمی و نیز صداوسیما آنقدر در تبلیغ این اثر، اسراف به خرج داده اند که آن را از چشم انداخته اند.و بدتر اینکه چنین جاافتاده که “سلام فرمانده” یک کار حکومتی است و گروههایی را به صرافت انداخته که با آن دربیفتند.
کودک و نوجوان و جوان و میانسال و سالخورده، همه به نواهای موسیقی نیاز دارند و هرکس گونه ای از آن را می پسندد. سلام فرمانده هم نوایی است که اگر در فضای غیرانحصاری منتشر شود و مخاطب در لابلای صدها اثر دیگر، آن را هم ببیند ، نسبت به آن دافعه ندارد؛نهایتش اینکه جذبش نمی شود اما تخطئه اش نمی کند.این تندروی هاست که اجازه نمی دهد “سلام فرمانده” جایگاه خودش را پیدا کند.
وقتی ما در مشهد و برخی از دیگر شهرها از برگزاری کنسرتها جلوگیری میکنیم، و جوانها را از حضور در کنسرت داخلی محروم می کنیم، به هرقیمتی ریا، مشروع یا نامشروع، پول و پله ای جمع می کند و در کنسرت های تتلو و دیگران در استانبول و سلیمانیه حاضر می شود و عقده اش را می گشاید.
وقتی پخش صدای شجریان را از رادیو و تلویزیون ممنوع می کنیم، از لج ما هم که شده موسیقی زیرزمینی را جایگزینش می کنند و به جای شاهکارهای موسیقی،،به سمت مبتذل ترین ها می روند. وقتی فرصت انتخاب را از بین می بریم، حتی کار نسبتا خوبی مثل “سلام فرمانده” را زیر پای خودمان له می کنیم.
همین!
#اجتماع بزرگ خانوادگی#سلام عرمانده#پنجشنبه ۵ خرداد#،ورزشگاه آزادی
#روز نامه کیهان #سرود سلام فرمانده#یک کار فرهنگی طراز بالاست
کیهان نوشت:این روزها در اتفاقی جالب و قابل تحلیل، زمزمه لب بسیاری از کودکان و بزرگسالان کشورمان نوای زیبای سرود «سلام فرمانده» است، سرودی که اکنون علاوهبر اینکه بر جان و دل پاک کودکان و نوجوانان این مرز و بوم نشسته است و هر روز شاهد حضور انبوهی از آنها در برنامههای بازخوانی این سرود در شهرهای مختلف هستیم، در کشورهای دیگر نیز مورد استقبال قرار گرفته است.
استقبال و اثر گذاری این سرود تا حدی بوده است که دشمنان و معاندان را به واکنشهای توام با عصبانیت و دستپاچگی کشانده است؛ دشمنانی که سالهاست با انواع و اقسام ابزار رسانهای از قبیل ماهواره، اینستاگرام و انواع دیگر شبکههای اجتماعی، انیمیشنهای هدفمند، ترانههای مبتذل، بازیهای رایانهای مخرب، تبلیغ سند ۲۰۳۰ و … از هر آنچه برای اثرگذاری منفی در ذهن و روح فرزندان این سرزمین میتوانستهاند دریغ نکردهاند. این گربههای عابد شده، حال که اثر گذاری مثبت و سازنده یک سرود را شاهد هستند، تاب و تحمل از دست داده و با انواع تحلیلهای سست و بیپایه، سرود پیوند دهنده قلب کودکان و نوجوانان با مولای غایبشان را برای آنها مضر میخوانند(!)
اما فارغ از همین دغلبازی و مخالفتهای بیمنطق و لجبازانه دشمن و پادوهای کم مقدارش، موفقیت چشمگیر سرود به عنوان یک کار فرهنگی تراز بالاست و نشان میدهد که اگر کاری خالصانه و برای رضای خدا و با هدف خدمت در جبهه مقابله با دشمن انجام شود، قطعاً در اثرگذاری و نتیجه، مشمول برکتی باور نکردنی میشود.
اما لازمه رسیدن به چنین مرحلهای، برداشتن قدم اول و پرهیز از تنبلی و بهانهتراشی و ناامیدیهاست. تصور کنید اگر شاعری که اولین بار جرقه سرود «سلام فرمانده» به ذهنش خطور کرد یا کسانی که اولینبار پیشنهاد اجرای طرح همخوانی این سرود را در جمع خود مطرح کردند، به جای گفتن «یاعلی» و «انشاءالله» و تن دادن به یک کار پر زحمت، مشغول بهانههای مختلفی همچون «حوصله ندارم»، «حالا چقدر ممکنه دیده بشه» «حالا بعداً»، «وقت ندارم» و… میشدند، اصلاً این سرود و همخوانی که اکنون زمزمه لب همگان شده، تولید و همخوانی نمیشد. اما وقتی برای رضای خدا و برای خدمت به فرزندان این کشور قدمی مثبت برداشته میشود و با عنایت و برکت خدا همراه میگردد، نتیجه آن میشود که امروز میبینیم.

