*شعر به یاد قمر*
#شهادت_حضرت_زین_العابدین(ع)
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ “بَکّائون” است
اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
میشکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
?شهادت امام سجاد (ع)را تسلیت میگوییم
نثار حضرت امام سجاد (ع)
#پنج_صلوات?
# یا بن الحسن
برپا شده حسینیه گریه ها بیا
بر روے چشم هاے تر از اشڪ ما بیا
شال عزاے تو به عزایم نشانده است
وقت عزایمان شده صاحب عزا بیا
از معرفت تهـے ام و از مصلحت پُرم
تا زیر و رو شوم ز قدوم شما بیا
یادش بخیر صحن #رضا زار میزدم
آقا نشسته ام دم ایوان طلا بیا
ایوان طلا اگر نشد تا ببینمت
وقت سحر زیارت پایین پا بیا
اےخاڪ بر سرم ڪه نشد خاڪ پای تو
یک شب خرابه دل من هم بیا
من را ڪُشت وا ابتاهای عمه ات
یڪ سر به خاڪ ڪشته ڪرب و بلا بیا
?#تعجیل_در_فرج_آقا_صلوات
?#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••✾•?????•✾••┈┈•
•┈┈••✾•?????•✾••┈┈•
آجرک الله یا صاحب الزمان
اشک ماتم گشته از دیده روان
شد سر سالار زینب بر سنان
در عزای جد مظلومت حسین
تسلیت یا مهدی فاطمه
قلم ديگر تاب نوشتن ندارد
نميداند از كجا شروع كند
به كجا پايان برد
اين همه مصيبت يكجا، پى در پى،
چگونه میشود در چند خط خلاصه شود؟
غربت حسين (علیه السلام)
قلب مجروح زينب (سلام الله علیها)
بى قرارى رقيه (سلام الله علیها)
ناله هاى رباب (سلام الله علیها)
ليلاى بى على اكبر (علیه السلام)
اين حجم از بلايا را چگونه در سخن تنگم بگنجانم؟
اى تنها بازمانده كربلا…
میشود خودت بيايى و حرف به حرف برايمان بگويى؟
كربلاى مصيبت زده دنيا ديگر تاب بى تو دوام آوردن را ندارد…
▪️بحرمة الحسین علیهالسلام
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
?ما ملت امام حسینیم?
?ما ملت شهادتیم?
شعر امان از دل زینب (س)
دلِ سوختهدلها، بُوَد محفل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همــان داغ بـــرادر، بـود قاتل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
دو چشمش به برادر،دودستش به سلاسل
نگــاهی بـه حسینش، نگــاهی سوی قاتل
کنــد گــریـه بـه زخــمِ، سرش، چوبۀ محمل
کـه از خــون جبین، سرخ شده محمل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
سر ازسنگ شکسته،قد ازغصّه خمیده
بــــه دل داغ بــــرادر، ز رخ رنـگ پــــریده
شرارش به دل زار،سرشکش به دودیده
بــوَد از همــه عــالم، فـزون مشکل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
فلک محو کمالش،ملک مات جمالش
♠️❤♠️❤♠️❤♠️❤♠️❤♠️
شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش
کند تا به سر نی، تماشای هلالش
چرا اشک دو دیده، شده حایل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همه زندگیش بود، غم و رنج و مصیبت
شده ظلم و ستمها، به او جای مودّت
گمـانم کـه ز آغــاز، در این عالم خلقت
بـه خـون دل زهــرا، سرشته گِل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
شعر جانسوز در رستا دهم محرم
♠️روز دهم محرم الحرام (امام حسین علیه السلام)
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت
رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت
دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت
نیزهی نامرد روی حنجر او پا گذاشت
گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض
چکمه بر پا، پا به روی سینهی آقا گذاشت
هر نفس از سینهی مجروح او خون میچکید
خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت
کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ
تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت
در شب سرد غریبی در تنور داغ درد
خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت
(سید محمد جوادی)