شعر جانسوز در رستا دهم محرم
♠️روز دهم محرم الحرام (امام حسین علیه السلام)
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت
رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت
دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت
نیزهی نامرد روی حنجر او پا گذاشت
گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض
چکمه بر پا، پا به روی سینهی آقا گذاشت
هر نفس از سینهی مجروح او خون میچکید
خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت
کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ
تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت
در شب سرد غریبی در تنور داغ درد
خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت
(سید محمد جوادی)
# عاشورا یعنی...
•°?| #عـاشـورا یعنے..?
▪️يعنے اوج مردانگي و ايسـتادگي
▪️يعنے تجسم تمـام غيرت هایی ڪہ در چشم هاي نجـيب عـباس سوسو ميزد.?
•• #عاشورا••
▪️يعنے دلدادگي به سرچشمه پاڪیها✨
▪️يعنے پر ڪردن مشك آب در عين عطش
•• #عاشورا••
▪️يعنے وادع آخرين خواهري خـسته با برادري از جنس نور』?
◾️يعنے عين صداقتي ڪہ در آسمانها نظير نداشت.]
لا.یَوم.ڪَیومَڪَ.یـا.أباعَبدالله?
•┈┈•••✾•✿•✾•••┈┈•
شعر جانسوز حضرت عباس
?روز تاسوعا حضرت عباس
رو کرده هر آیینه به آیین اباالفضل
هرکس که مسلمان شده با دین اباالفضل
از جانب خورشید به من مرحمتی شد
چون گوش سپردم به فرامین اباالفضل
لب تشنگی آل عبا چیز کمی نیست
از منظر چشمان جهان بین اباالفضل
ای کودک شش ماهه که در لحظه ی رفتن
لبخند تو شد مایه تسکین اباالفضل
شرمندگی از اهل حرم هست پدیدار
از حالت پیشانی پرچین اباالفضل
زیباتر از این چیست که در معرکه ی عشق
زهرا برسد بر سر بالین اباالفضل
هستی گدایان در خانه ی عباس
هستیم به عالم همه مسکین اباالفضل
او باعث و بانی شده تا شعر بگویم
دریای معانی شده تا شعر بگویم
احمد علوی
♠️❤♠️❤♠️
این الطالب بدم المقتول بکربلاء
*سلام بر او که در عزای جدش حسین، خون می گرید*
ای داغداراصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
هفته به هفته می گذرد با خیال تو
پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا
عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن
اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
آجرک الله یا صاحب زمان (عج)
⬛⬛⬛⬛⬛⬛⬛
شعر یاس حرم
یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد.
♠️?♠️?♠️?♠️?♠️?♠️?♠️