#بزرگ-مرد-کوچک
●يك #اسلحه به غنيمت گرفته بود. با همان اسلحه، هفت عراقے را #اسير ڪرده بود. احساس مالکيت میڪرد. به او گفتند بايد اسلحه را تحويل دهی. میگفت به شرطی اسلحه را می دهم کہ دستِ کم يك #نارنجك به من بدهيد.
●پايش را هم ڪرده بود در يك ڪفش كه يا اين يا آن ، دست آخر يك نارنجك به او دادند. يكے گفت: « دلم برای اون عراقی های مادر مرده می سوزه ڪه گير تو بيفتند.» بهنام خنديد و رفت …
✍#راوے : همرزم شهید
●#ولادت : ۱۳۴۵ مسجدسلیمان
●#شهادت : ۱۳۵۹ خرمشهر
?#شهید_بهنام_محمدی?
شادےروح شهدا #صلوات
@mahfeleshahidan
#مـحفـل_شـهـیدان
•┈┈••✾•?????•✾••┈┈•
#شیر سامرا
✍#راوے: مادر شهید
یک روز به #مهدی گفتم، ۱۰ ساله که زحمت #پدرت روی دوش شماست و #حقش را ادا کردید، پدرت وزنش سنگینه، موقع جابه جایی از زمین خدایی نکرده استخوانهای بدنت آسیب میبینند، بیا یک پرستار بگیریم که کارهای بابات رو انجام بدهد.
وقتی که این را به #مهدی گفتم بلافاصله گفت: «مادر از شما خیلی بعیده این حرف، #خدمت به پدرم برای من #تحفهای از آسمان به زمین است و خدا اون روز رو نیاره و مهدی مرده باشه که کسی دیگه از پدر مراقبت و اون رو تر و خشک کنه.»
?#شهیدمهدےنوروزی?
?#پ.ن:
#شیرسامرا لقبی است که عراقیها به
#شهیدمهدی_نوروزی دادهاند.
شادےروح شهدا #صلوات
@mahfeleshahidan
#مـحفـل_شـهـیدان
•┈┈••✾•?????•✾••┈┈•
#سرنوشت مادر#قسمت فرزند
?در روضه ی مادر حرف از کوچه و #سیلی که می شود ، از #در_سوخته و غلاف شمشیر ، نوکرها بی تاب می شوند و دست هایشان مشت….?
.
?در روضه ی ارباب ، وقتی روضه خوان از حمله به خیمه ها، #معجر_سوخته و #گوش بی گوشواره می گوید ناله ها بیشتر می شود …?
.
?خادم الحسین هایی که در روضه #حضرت_زهرا بی تاب می شوند، نبض غیرتشان می زند اگر به خانمی #بی_حرمتی شود….
.
?محمد محمدی، نوکری بود که درس #روضه را از بر بود. رگ غیرتش جوشید وقتی دید به ناموس مردم بی حرمتی می شود . نتوانست مثل رهگذرها کلاه بی تفاوتی بر سر بکشد و راه خودش را برود.ایستاد و به #وظیفه اش عمل کرد.وظیفه ای که خیلی از ما فراموشش کرده ایم. ?
.
?برای #دفاع از ناموس کشورش ، جانش را داد.دلم شکست وقتی فهمیدم از #پهلو به او چاقو زده اند.گویی سرنوشت #مادر قسمت فرزندان است…?
.
?امر به معروف قصه ما شهید شد اما #ایثارش در تاریخ می درخشد وقتی اعضا بدنش به چند نفر جانِ دوباره بخشید .خوش به حال آن کس که #قلب شهید در سینه اش می تپد.قلبی که محبِّ #اهل_بیت است و با ذکر #حسین بی تاب می شود.❤️
.
? قلم در دست میگیرم اما ذهنم سوی #شهید_خلیلی می رود. اویی که در راه #امر_به_معروف جان داد اما حرف ها و #زخم_زبان ها دلش را بیشتر از جسمش زخم کرد.?
.
?خلیلی ها و محمدی ها جان دادند تا قصه #چادر_خاکی و بازار تکرار نشود .به بانویی #اهانت نشود، پیش چشم مردی ناموسش…..
.
?چشم می بندم بر دنیای اطرافم.بر آن هایی که شاید با #حجاب غریبه شده اند .بی خیال تمام #طعنه ها و #کنایه ها، به یاد چادر خاکی مادرم و به حرمت خون #محمدها ، چادرم را محکم تر می گیرم . زینبی می مانم پای حسین های زمان……?
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
?به مناسب شهادت #شهید_محمد_محمدی
?تاریخ شهادت: ۲۷ مهر ۱۳۹۹
شادےروح شهدا #صلوات
#مـحفـل_شـهـیدان
•┈┈••✾•?????•✾••┈┈•
#شهید-آوینی
اگر شهید نباشد؛
خورشید طلوع نمی ڪند
و زمستان سپری نمیشود?،
اگر #شهید نباشد؛
چشمه های اشڪ میخشڪد،
قلب ها سنگ میشود? ؛
و دیگر نمی شڪند
و سرنوشت انسان
به شب تاریڪ شقاوت
و زمستان سرد قساوت
انتها می گیرد? ،
و امید صبح و انتظار بهار
درسراب یأس گم می شود…؛
?|#شَھیدآوینۍ
@tanhatarinemam313
#طنز-جبهه
#طنز_جبهه?
ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ڪﻤﯿﻞ?❤️
ﭼـ?ـﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻣﺠﻠﺲ ﺣـﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻـﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ کﺴﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ڪرﺩ ﻭ ﺍشڪ? ﻣﯿﺮﯾﺨـﺖ
ﯾﻪ ﺩﻓﻌـﻪ ﺍﻭﻣـﺪ ﮔﻔﺖ : ﺍﺧـﻮﯼ بـﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄـﺮ ﺑﺰنـ? ﺛـﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ
–ﺍﺧـﻪ ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺘﺸـﻪ؟?
ﺑﺰﻥ ﺍﺧـﻮﯼ،ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿـﺪﯼ،ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣـﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴـﻤﻮﻧﺎ?
ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻـﻮﺭﺗﺖ ﮐـﻠﯽ ﻫﻢ ﺛـﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ?
ﺑﻌﺪ ﺩﻋـﺎ ﮐﻪ ﭼـ?ـﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ڪرﺩﻧﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳـﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ?
ﺗﻮ ﻋﻄـﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ???
ﺑﭽـﻪ ﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸـﻦ ﭘﺘﻮﯼ ﺣﺴــﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ…?
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#مدیر
@yaran_sardarsolymani_313