معتبرترین منابع در باب واقعه غدیر خم
کتابشناسی و منابع معتبر در باب غدیر خم
در زیر لیست معتبرترین منابع در باب واقعه غدیر خم را برای شما قرار دادهایم:
الغدیر، علامه امینی
عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار (حدیث الغدیر)، میر حامد حسین کنتوری لکنهویی
غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری
چهارده قرن با غدیر، محمدباقر انصاری
همگام با پیامبر در حجة الوداع، حسین واثقی
الغدیر و المعارضون، سید جعفر مرتضی عاملی
الغدیر فی الإسلام، محمدرضا فرج اللّه حلفی نجفی
شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم در غدیر خم، سید محمدتقی نَقَوی
واقعه غدیر در قرآن
طبق روایات معتبر خدای متعال در دو آیه ۳ و ۶۷ سوره مائده به واقعه غدیر خم اشاره کرده است اما قابل توجه است که بدانیم به وسلیه تفسیر قرآن با قرآن نیز میتوان فهمید که موضوع این آیات، تداوم ولایت است و این آیات مربوط به واقعه عظیم غدیر خم است. این نکته مهم را میتوان با رجوع به ترجمان فرقان که گونهای از تفسیر قرآن با قرآن است دریافت.
خدای متعال در قسمتی از آیه ۳ سوره مائده میفرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا؛ کسانیکه کافر شدند از (کارشکنی در) دین شما نومید گردیدند، پس از اینان مترسید و از من بهراسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و این اسلام را برای شما (به عنوان) طاعتی (شایسته و بایسته و پیوسته) پسندیدم»
آیتالله العظمی محمد صادقی تهرانی در ترجمان فرقان ابتدا با استناد به خود قرآن واژه «الیوم» در این آیه را روز اتمام احکام نمیداند، بلکه وی اینطور بیان کرده است: یأس کفار از فرو ریختن بنیاد اسلامى در گرو اصول و فروع اسلامی نیست زیرا بیان رسالتى و وحیانى این اصول و فروع تنها در انحصار زمان حیات رسول اللَّه (ص) است و اگر این رسالت، استمرارى نداشته باشد خود به خود واژگون مىگردد، پس این یأس هرگز مربوط به خاتمه یافتن آن احکام اصلى (توحید، نبوت و معاد) و این فرعى (: بایدها و نبایدهاى اسلام) نیست، بلکه بایستى جریان دیگرى در کار باشد که نگهبان همه اسلام باشد و نگذارد اسلام با فوت رسول اللَّه (ص) از بین برود و این جز خلافت معصومی بنیادین و ماندنى از رسول اللَّه (ص) نیست که از حضرت امیرالمؤمنین على (ع) آغاز مى شود و با حضرت ولى امر (ع) پایان مىپذیرد.
همچنین خدا متعال در آیه ۶۷ سوره مائده فرموده است: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» یعنی: «هان ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت سوی تو نازل شده، تبلیغ کن و اگر نکنی پیام (سرنوشتساز) رسالتش را نرساندهای، و خدا تو را از (گزند) مردمان نگاه میدارد. خدا گروه کافران را بیگمان هدایت نمیکند.»
فقیه قرآنی در ترجمان فرقان در ذیل این آیه نیز آورده است: تبلیغ در این آیه که در آخرین روزهاى حیات رسول اللَّه (ص) نازل گردیده است طبعاً نه مربوط به اصول دین است که در طول عهد مکى و مدنى بارها و بارها تکرار شده است و نه مربوط به فروع دین است که تا این زمان کلًا بیان گردیده است و در سوره مائده احکام جدیدى نیز چندان پیدا نیست جز اینکه حالت نسخ یا حالت تکامل نسبت به برخى احکام گذشته داشته باشد و این سوره حالت آخرین مهر و امضا نسبت به آخرین پیام وحیانى و ربانى دارد پس آنچه را کل مسلمانان از اصل و فرع اسلام مىدانند تاکنون بیان گردیده است و نمىتواند در این آیه مورد امر جدیدی باشد، آنهم بدینگونه که اگر این امر و تبلیغ انجام نگردد گویى پیامبر (ص) کارى نکرده است و با اضافه اینکه پیامبر (ص) حتى در عهد مکى که بسیار خطرناک بود هرگز تقیهاى آن هم از غیر مسلمان در تبلیغ احکام اصلى یا فرعى نداشته است، تا چه رسد به مدینه که جو خالص اسلامى بوده است، آنهم در آخرین مرحله عمر شریفش و پس از فتح مکه دیگر چه مانده است که از تبلیغ آن هراسى از دیگران داشته باشد، مگر آنچه که هم خارج از این اصول و فروع است و هم از نظر داخلى مورد اختلاف و هجوم زیاد است، روى این اصل این امر با این خصوصیات مربوط به جریان استمرار معصوم است که همان خلافت معصومان است که سرآغازش اعلام خلافت امیرالمؤمنین (ع) است در روز غدیر خُم به هنگام برگشت از مکه است چنانکه روایات فریقین گواهى روشن بر این قضیه است.
بر مبنای آنچه گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که بر فرض عدم وجود روایاتی قطعی همچون غدیر در مورد ولایت امام علی (ع) بازهم میتوان تنهای برمبنای قرآن به وقوع چنین واقعهای پی برد.
شهریار شریعت
ماجراهای مشترک جریان غدیر با داستان یوسف نبی (ع)
یکی از معارف مربوط به جریان غدیر، ارتباط بین عناصر و پیشینه آن با جریان انبیای الهی است.
#پیام های غدیر
بازتاب جریان غدیر در ماجرای سجده بر آدم (ع)
تعلیم علوم الهی پیشنیاز رسالت و خلافت
حال با این منظر ارتباطی بین عناصر ماجرای یوسف نبی علیهالسلام با ماجرای غدیر برقرار است. همانگونه که قبلاً اشاره شد، خداوند خلیفه خود را مجهز به علوم غیبی و یا علم لدنّی میکند و آن را یکی از پیششرطهای نبوت و رسالت قرار میدهد، همچنان که در ماجرای آدم علیهالسلام به ایشان علمالأسماء آموخت. همین رویه را در ماجرای یوسف نبی علیهالسلام مشاهده میکنیم، آنجا که خداوند از زبان یعقوب نبی خطاب به یوسف (ع) میفرماید: «وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْک وَ عَلى آلِ یَعْقُوب ..؛ و این چنین پروردگارت تو را برمىگزیند و به تو از علم تأویل الاحادیث تعلیم میدهد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب تمام مىکند.»
در ماجرای پیامبر و امیرالمؤمنین (ع) نیز شاهد این اتفاق هستیم. پیامبر(ص) بارها در طول رسالت خویش و در روز غدیر خبر از انتقال علم الهی به امیرالمؤمنین میدادند؛ به عنوان نمونه حضرت در بخشی از این خطبه فرمود: هیچ علمی نیست مگر اینکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی که میدانم، آن را به علی(ع) آموختم؛ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِیَّ وَ کُلُّ عِلْمٍ عَلِمْتُهُ فَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّا.»
حسادت دشمنان، عنصر مشترک عداوت با خلفای الهی
نکته دیگر اینکه در ماجرای یوسف علیهالسلام زمانی که برادران وی متوجه شدند بناست او جانشین پدر و یا دقیقتر آنکه خلیفه پروردگار در زمین شود، بنا را بر حسادت گذاشتند و به هر طریق ممکن از جمله ترور، سعی در از میان برداشتن ایشان را داشتند. همچنان که این اتفاق درباره حسد ابلیس بر آدم علیهالسلام جلوه کرد. از این جهت بود که پدر بزرگوارشان یعنی یعقوب نبی به یوسف (ع) تأکید داشتند رؤیای خود را به برادرانت نگو چرا که درباره تو دست به مکر و کید میزنند؛ چرا که شیطان نسبت به انسان دشمنی آشکار است؛ قالَ یا بُنَیَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى إِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْداً إِنَّ الشَّیْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبین.
جالب اینجاست که پیامبر اسلام (ص) در بخشی از خطبه غدیر بر این رمز اشاره کرده و فرمود
«ای مردم، به راستی که ابلیس آدم را با حسادت از بهشت راند، مبادا شما به علی حسادت بورزید که در این صورت اعمالتان نابود و گامهایتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر یک اشتباه به زمین هبوط کرد و حال آن که برگزیده خدای عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید بود شما و حال آن که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند؛ إِنَّ إِبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاتَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُالله عَزَّوَجَلَّ، وَکَیْفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ أَعْداءُالله.»
اخبار فرهنگی اخبار دین ،قرآن و اندیشه
نحوه ای معرفی امام زمان(عج) در خطبه غدیر
پیامبر(ص) در بخشهایی از خطبه غدیر به معرفی امام مهدی(عج) پرداخت.
به اعتقاد شیعه، مهدویت اصلیترین معارف الهی است که خداوند متعال وعده تحقق آن را در قرآن کریم بارها با مفاهیم مختلف بیان کرده است و بهترین خوبان بشر یعنی انبیاء و رسل(ع) و بر فراز رسولان(ع)، اولوالعزم منالرسل را در مسیر تحقق آن قرار داده است. مقام معظم رهبری در این زمینه فرمودند: «مسأله مهدویت یک مسأله اصلى است؛ جزو اصلىترین معارف الهى است … همان چیزی است که همه انبیاء، همه بعثتها برای خاطر آن آمدند». (بیانات در 90/4/18)
از این جهت مهدویت مسألهای است که به شدت به سیره عترت(ع) گره خورده است و ایشان نیز به بهانههای مختلف به تبیین ابعاد مختلف آن میپرداختند تا جایی که بیشترین احادیث موضوعی کتب روایی شیعه را به خود اختصاص داد. حتی پیامبر اکرم(ص) در حساسترین و مهمترین واقعه بشریت یعنی واقعه غدیر نیز به آن اشاراتی داشتند؛ زیرا اصل ماجرای غدیر معرفی امامت امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه معصومین(ع) به عنوان هادیان و قافلهسالاران بشریت به سوی آرمانشهر الهی در آخرالزمان و ظهور بود. از این منظر میتوان شدت تأکید خداوند بر ابلاغ پیام غدیر به پیامبر(ص) را تا حدودی درک کرد، آنجا که خداوند فرمود: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ اى پیامبر، آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى رسالتش را به انجام نرساندهای».
لذا رسول گرامی اسلام(ص) بارها در خطبه خود اشارات متعددی نسبت به «صراط» بودن علی(ع) و نیز حضرت مهدی(عج) داشتند در آن فرازهایی که فرمودند: «أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِیٌ مِنْ بَعْدی؛ «هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است» و نیز در فرازی دیگر فرمود «مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند».
در ادامه فرازهایی از خطبه پیامبر(ص) در جریان غدیر را که مربوط به مهدویت است، میخوانید.
هان مردمان! « به خدا و رسول او و نور همراهش ایمان آورید». (تغابن/8)« پیش از آنکه چهره ها را تباه و واژگون کنیم، یا چونان اصحاب روز شنبه ( یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند ) رانده شوید.» (نساء/47) به خدا سوگند که مقصود خدا از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با نام و نَسَب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد (و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است).
مَعاشِرَالنّاسِ، (آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَالنَّورِ الَّذى أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ). (باِللَّهِ ما عَنى بِهذِهِ الْآیَةِ إِلاَّ قَوْماً مِنْ أَصْحابى أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلى مایَجِدُ لِعَلِىٍّ فى قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ).
ای مردمان! نور از سوی خداوند در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند – جای گرفته، چرا که خداوند عزوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان
مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالُْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ.
پیامبر(ص) در فراز دیگر از خطبه غدیر فرمود:
آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود، آگاه باشید! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران، آگاه باشید! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده آنها، آگاه باشید! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان، آگاه باشید! که او خونخواه تمام اولیای خداست، آگاه باشید! اوست یاور دین خدا، آگاه باشید! که از دریایی ژرف پیمانههایی افزون گیرد، آگاه باشید! که او به هر ارزشمندی به اندازه ارزش او، و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه نادانیاش نیکی کند.
أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی، أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ، أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ، أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها، أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها، أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاِوْلِیاءِالله، أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله، أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ، أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ،
آگاه باشید! که او نیکو و برگزیده خداوند است، آگاه باشید! که او وارث دانشها و حاکم بر ادراکهاست، هان! بدانید که او از سوی پروردگارش سخن میگوید و آیات و نشانههای او را برپا کند. بدانید همانا اوست بالیده و استوار، بیدار باشید! هموست که [امور جهانیان] به او واگذار شده است، آگاه باشید! که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کردهاند، آگاه باشید! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود. درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست، هان! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت، آگاه باشید که او ولیّ خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.
أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُه، أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ، أَلا إِنَّهُ الْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لاِمْرِ آیاتِهِ، أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ، أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ، أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ، أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَ لا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ، أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ، أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ
زمانی که ابلیس در ماجرای غدیر ناله سر داد
بطور حتم روز غدیر برای ابلیسی که سوگند یاد کرده بود در مسیر صراط مستقیم خداوند مانعتراشی کند، تلخ و ناگوار بود.
از آنجای عید غدیر در فرهنگ ناب اسلامی، یکی از اعیاد مهم و پر خیر و برکت شمرده میشود. در این روز بود که پیامبر اسلام (ص) امیرالمؤمنین علیهالسلام را منسوب به امامت کرد و ایشان را خلیفه خویش برگزید. هرچند در طول رسالت شریفشان بارها بر این مسئله تأکید داشتند، اما در روز غدیر مراسم اعلان و انتصاب رسمی آغاز امامت امیرالمؤمنین بود تا بشریت تحت ولایت این امام بزرگوار به بهترین ثوابها و سرانجامها دست یابد.
به طور طبیعی چنین رویدادی برای ابلیسی که سوگند یاد کرده بود در مسیر صراط مستقیم خداوند مانعتراشی کند، تلخ و ناگوار بود؛ از این جهت تمام تلاش خود را برای انحراف مسلمانان از مسیر خداوند که مصداق بارزش ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است، به کار گرفت؛ نشان به اینکه پس از رویگردانی امت پیامبر از پیام غدیر و رفتار نامناسب آنها با خلیفه خداوند، امت اسلام دچار انحراف شدیدی از ارزشهای الهی شد و فتنه امویان و عباسیان سالیان سال همانند سایه شومی بر بالای سر این امت قرار گرفت.
درباره مکر شیطان در ماجرای غدیر جابر بن عبدالله از امام باقر علیهالسلام روایت میکند
زمانی که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در روز غدیر خم دست على علیه السلام را در دست گرفت، شیطان در میان سپاهیانش نعره برآورد و هیچ یک از آنها چه در خشکى و چه دریا به جاى نماند مگر آنکه در پى نعره او به سویش دویدند و گفتند: اى آقا و مولا چه بر سر تو آمده؟ ما هرگز از تو نعرهاى دهشتناکتر از این نعره نشنیده بودیم.
ابلیس به آنها گفت: این پیامبر کارى کرد که اگر براستى این کار تحقق یابد دیگر کسى هرگز خدا را نافرمانى نکند. آنها در پاسخ گفتند: سرورا، تو آدم را فریب دادى.
زمانی که منافقان گفتند: این مرد [پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم] از سر هواى نفس سخن مىگوید و یکى به دیگرى گفت: مگر نمىبینى که چشمانش چگونه در کاسه سرش مىچرخد؟ گویا دیوانه شده ــ مقصودشان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بود ــ در این هنگام شیطان فریادى از سر شادى زد و دوستانش دوباره گرد او حلقه زدند. او به آنها گفت: آیا مىدانید من قبلاً با آدم ابو البشر چه کردهام؟ گفتند: بله؛ گفت: آدم، پیمان خود را شکست،اما به خدا کفر نورزید، ولى اینان هم پیمانشان را نقض کردند و هم به پیامبر علیهالسلام کفر ورزیدند؛ فَلَمَّا قَالَ الْمُنَافِقُونَ إِنَّهُ یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى وَ قَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ أَ مَا تَرَى عَیْنَیْهِ تَدُورَانِ فِی رَأْسِهِ کَأَنَّهُ مَجْنُونٌ یَعْنُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَةً بِطَرَبٍ فَجَمَعَ أَوْلِیَاءَهُ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی کُنْتُ لآِدَمَ مِنْ قَبْلُ قَالُوا نَعَمْ قَالَ آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ یَکْفُرْ بِالرَّبِ وَ هَؤُلَاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ کَفَرُوا بِالرَّسُول
پس هنگامى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از این جهان رخت بربست و مردم به جاى على علیه السلام دیگرى را به خلافت نشاندند شیطان تاج شاهى بر سر گذاشت و منبرى نهاد و روى بالش نشست و پیادگان و سوارگان خود را گرد آورد و به آنها گفت: شادى کنید که تا روز قیام امام، خداوند فرمان برده نشود. فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَقَامَ النَّاسُ غَیْرَ عَلِیٍّ لَبِسَ إِبْلِیسُ تَاجَ الْمُلْکِ وَ نَصَبَ مِنْبَراً وَ قَعَدَ فِی الْوَثْبَةِ وَ جَمَعَ خَیْلَهُ وَ رَجْلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اطْرَبُوا لَا یُطَاعُ اللَّهُ حَتَّى یَقُومَ الْإِمَام.
امام باقر علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ براستى شیطان گمان خویش را در باره آنها صادق یافت و جز گروهى از مؤمنان همه از او پیروى کردند»( سوره سبأ/ آیه 20). امام باقر علیه السّلام فرمود: تأویل این آیه هنگامى بود که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم رحلت فرمود و گمان ابلیس همان هنگامى بود که در باره پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم گفتند: او از سر هواى نفس سخن مىگوید، و شیطان در این هنگام گمانى در باره ایشان برد و آنها گمان شیطان را تصدیق کردند و تحقّق بخشیدند. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج8، ص344 و 345)