امام خمینی
یکی از خصلتهای ذاتی تشیع، از آغاز تا کنون، مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ شیعه به چشم میخورد؛ هر چند که اوج این مبارزات در بعضی از مقطعهای زمانی بوده است.
صحیفه امام، جلد 5، ص 407
" نبرد تموز"
بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز23 مرداد ماه سالگرد پیروزی و مقاومت 33 روزه حزب الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی به عنوان روز مقاومت اسلامی نام گذاری شده است.
این جنگ که در بین لبنانی ها به «نبرد تموز» شهرت یافته و براساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، به اجرا درآمد.
در همان هفته اول، ارتش رژیم صهیونیستی که توانایی جنگیدن با حزب الله را نداشت، مایل بود پایان جنگ را اعلام کند، ولی آمریکایی ها اصرار داشتند که این رژیم چیزی را به دست آورد و سپس آتش بس را اعلام کند. از این رو، سه هفته دیگر با اصرار آمریکایی ها جنگ ادامه پیدا کرد ولی در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد و با تصویب قطعنامه 1701شورای امنیت- که شباهت زیادی به قطعنامه 598 دارد- بر پایان آن مهر تأیید کوبید.
وقتی جنگ تمام شد دو طرف جنگ در دو وضعیت کاملاً متفاوت قرار داشتند. صهیونیست ها یکی یکی به شکست سنگین خود اذعان کردند و البته آمریکایی ها نیز اینگونه اعتراف کردند: «هیچ کس پیروز نشده است!»
حالا دیگر شکست ناپذیر بودن ارتش صهیونیستی، اقتدار هول انگیز نیروی هوایی آن، قدرت اطلاعاتی موساد، نقش موثر حمایت های سیاسی غرب و اعراب از تل آویو در مقابل حزب الله فرو ریخته و موجی از بی اعتمادی تار و پود دولت جعلی، ملت پوشالی و ارتش این رژیم را به لرزه درآورده بود و ثبات قبل از، جنگ جای خود را به بی ثباتی داده بوده است.
از آن طرف، حزب الله لبنان پس از جنگ مورد تحسین فراوان ملت ها قرار گرفت، حالا دیگر ملت 3 تا 4 میلیونی لبنان می توانستند خود را در کانون توجهات 300 میلیون عرب و حدود 5/1 میلیارد مسلمان ببینند و رهبر روحانی آنان در صدر شخصیت های اول خاورمیانه عربی بنشیند.
ظهور قدرت جدید منطقهای
در پی اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی، بازیگران مختلفی به میدان آمدند تا با حریف تازه نفس به مقابله برخیزند. فلسطینی ها اگر چه در ابتدا متشکل نبودند، اما نخستین بازیگرانی بودند که در مقابل حملات حریف ایستادگی کردند. اردن، سوریه، مصر، لبنان و در مرحله بعد عراق و سایر کشورهای عربی هر یک به فراخور توان، قدرت و تهدیدی که از جانب این دولت جدید متوجه خود می دیدند، بازیگران دیگری بودند که به ترتیب وارد صحنه درگیری با دشمن شدند.
گذشت زمان، نه تنها از دامنه خصومت میان آنها نکاست، بلکه طی سه دهه موجب شد، منطقه شاهد چند جنگ تمام عیار باشد. ابتکار عمل اسرائیل به خاطر کسب حمایت های مادی و سیاسی غرب، سبب می شد تا هر از چندگاه یک بار به کشورهای اسلامی حمله کند.
در ابتدای دهه هشتاد رژیم صهیونیستی، سرمست از پیروزی های متعدد و پی در پی که در عرصه های مختلف به دست آورده بود، گام دیگری برای بسط سلطه خویش در منطقه برداشت. بهانه حملات چریک های فلسطینی به مناطقی در شمال سرزمین های اشغالی، دستاویز مناسبی برای حمله به لبنان و اشغال خاک این کشور بود. اگر چه عنوان تهاجم صهیونیست ها به لبنان «صلح برای جلیله» بود، اما در واقع نیاز این رژیم به سرزمین های بیشتر، سرمستی از قدرت بازدارندگی خویش، سکوت یا برخورد منفعل جامعه جهانی، مبنای اشغال لبنان بود. اسرائیل به یقین می دانست که اعراب به دلایل پیش گفته حاضر نیستند بار دیگر به مقابله با رژیم صهیونیستی برخیزند، بنابراین با کمترین دغدغه خیال، فلسطینی ها را از لبنان اخراج و بخش های مهمی از خاک این کشور را اشغال کرد.
نظامیان و سیاستمداران رژیم صهیونیستی در محاسبه سود و زیان اشغال لبنان، جز در یک مورد همه نکات را در نظر گرفته بودند. تنها موردی که در محاسبات آنان بدان توجه جدی و ویژه ای مبذول نشده بود، پیدایش یک بازیگر نوین در منطقه بود که توانست طی کمتر از دو دهه، بی توجه به همه موارد برتری رژیم صهیونیستی و بی اعتنا به سیاست بازدارندگی حاکم بر منطقه، ابهت این رژیم را در هم بشکند و آنچه را که دولت های عرب از دستیابی بدان محروم مانده بودند، با عزت و شرف به دست آورد. اگر تهاجم اسرائیل به لبنان و اشغال این کشور را نقطه اوج پذیرش بازدارندگی تلقی کنیم، یقیناً خروج ارتش اشغالگر و مزدورانش از جنوب لبنان را باید نقطه عطفی در ناکامی تئوری بازدارندگی اسرائیل قلمداد کرد.
تنها بازیگری که پس از تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان پای به عرصه نهاد و به نیابت از آرمان و اراده ملی، اشغالگران را به مبارزه طلبید و سیاست بازدارندگی رژیم غاصب اسرائیل را به چالش کشید، عنصر «حزب الله» و مقاومت اسلامی در لبنان بود. حزب الله بدون توجه به تهدید این رژیم پا به عرصه عمل نهاد. مقاومت اسلامی نشان داد که به عنوان یک بازیگر ـ صرف نظر از استقلال یا وابستگی ـ می تواند به گونه ای عمل کند که نه تنها در مقابله جدی و در رویارویی واقعی با حریف، ارزش های از دست رفته خویش را باز پس گیرد، بلکه فارغ از هیمنه و قدرت نظامی غیرمتعارف دشمن، او را از اراضی اشغالی اخراج کند.
دلایل تفوق حزبالله بر رژیم صهیونیستی
در تحلیل چگونگی تفوق حزب الله بر نیروهای اشغالگر، دلایل و عوامل زیادی را می توان بر شمرد. از جمله می توان به بهره گیری حزب الله از حمایت های افکار عمومی جهانیان در دفاع از خویش استناد کرد و می توان فعالیت های مقاومت اسلامی را در چارچوب اقدامات یک نهضت آزادیبخش قرار داد.
حملات فرسایشی و استمرار جنگ های پارتیزانی و تهدید مناطق مسکونی شمال رژیم صهیونیستی به عنوان اهرم فشار مناسب و برگ برنده ای ارزشمند تلقی می شود که این رژیم را به خروج از گرداب لبنان وادار کرد، چنانچه همین عامل بود که صهیونیست ها را در خرداد 1379 به فرار از لبنان مجبور کرد.
نکته قابل توجه این که حزب الله به خوبی می دانست که چه می خواهد. هدف روشن و واضح، آنان را در برابر نیروهای اشغالگر همگام و منسجم کرده بود. افزون بر این، آنان می دانستند که دشمن توان و امکان بهره گیری از سلاح های کشتار جمعی و غیر متعارف را ندارد. از سوی دیگر آنان بازیگران مستقلی بودند که به راحتی در میان مردم جای می گرفتند و رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن آنان به ناچار می بایست ملت لبنان را نشانه می رفت. آنها به خوبی حمایت افکار عمومی منطقه و جهان را به سوی خویش جلب کرده بودند و این برای آنها عقبه مطمئنی ایجاد می کرد که با تکیه بر آن می توانستند مشروعیت مبارزات خویش را تعمیق بخشند. از سوی دیگر به دلیل ماهیت غیر دولتی که از آن برخوردار بودند، تبعات برخورد و تهاجم آنان به نیروهای اسرائیل، چندان متوجه دولت ضعیف لبنان نمی شد و اسرائیل نمی توانست این بازیگر را با تکیه بر توان اتمی و قدرت بازدارندگی خویش کنترل کند. در این زمینه حزب الله خود بار مسئولیت حملات خویش را با افتخار به دوش می کشید. پراکندگی این نیروها در سطح کشور و ممانعت های جهانی نیز مانع به کارگیری گسترده سلاح های کشتار جمعی می شد. بنابراین رژیم صهیونیستی نه می توانست و نه در صورت توانایی انجام حمله گسترده علیه حزب الله ـ حمله با سلاح های کشتار جمعی ـ خواست او جامه عمل می پوشید.
سایر دلایلی که برای پیروزی حزب الله برشمرده می شود، نظیر مردمی کردن مبارزه، استقلال عمل، پنهان کاری مفرط، وجود رهبران نظامی ـ سیاسی کارآمد، انسجام فوق العاده، بهره گیری از روش های نوین جنگ چریکی و استفاده از عملیات روانی علیه مزدوران و … هر یک به سهم خویش مهم و در جای خود قابل تأمل است.
آنچه این نیروی اندک را برتری بخشید نه ع ده و عده نظامی، بلکه اعتماد راسخ آنان به درستی راه و مسیر انتخاب شده و اعتقاد عمیق آنان به پیروزی ـ در هر دو حالت شکست دشمن یا شهادت ـ بود. این اکسیر بود که این گروه کوچک را روئین تن کرد و با تکیه بر حمایت های الهی توانست اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل را در هم شکند و همپای آن ختم دوران بازدارندگی و آغاز دوران جدید مبارزه را اعلام دارد. آنان با الهام از مایه های عمیق تفکر شیعه و با تکیه بر وعده های الهی در حمایت از مظلوم، فارغ از قواعد سیاسی مرسوم به میدان مبارزه با اسرائیل وارد شدند و از آنجا که در محاسبات عقلانی معطوف به ارزش آنان، شکست، سازش ، همزیستی با اشغالگر، پذیرش امر واقع، یأس از مبارزه و طولانی شدن آن و فریب وعده های دشمن جایی نداشت، پیروز شدند.
عوامل بسیاری به موفقیت تجربه مقاومت در جنوب لبنان - در زمانی که تحقق هر پیروزی دیگر عربی بسیار نادر بود ـ کمک و مساعدت کرده است.
پایگاه بصیرت
مهم ترین عوامل پیروزی لبنان در جنگ۳۳ روزه
مهمترین عواملی که در موفقیت این تجربه موثر بوده است را میتوان به ترتیب زیر مورد بررسی قرار داد:
1ـ بعد دینی
معروف است که مقاومت حزب الله، در درجه اول یک مقاومت اسلامی است. جنبه دینی ـ اسلامی مقاومت، از زمان تجاوز رژیم غاصب اسرائیل به لبنان در سال 1982 تاکنون نقش بسیار مهمی در رویارویی با نیروهای اشغالگر، خواه در سطح مردمی و خواه در سطح نیروهای مقاومت، داشته است.
2ـ تعیین اولویتها
مقاومت لبنان در دو دهه گذشته با انجام عملیات های نظامی اش در جنگی همه جانبه بر ضد سربازان رژیم اشغالگر و مزدورانش، توانسته است رویکرد راهبردی خود را بر اساس معادله ذیل تعیین کند:
الف- مقابله به مثل شدید علیه دشمن به ویژه در جبهه های مرزی
ب- انعطاف و میانه روی در داخل و همکاری با نیروها، احزاب و طوایف لبنانی، بدین منظور که از مقاومت در همه سطوح حمایت شود و حوزه افکار عمومی حامی حزب الله گسترش یابد.
اگر چه مقاومت لبنان از پیچ و خم های خطرناکی عبور کرده و به ویژه در گسترش روابط با دولت و نهادهای آن، شاهد نقاط عطفی بوده است، اما اولویت های فوق الذکر هیچ گاه تغییر نکرده است. با وجود برخی تنش ها میان مقاومت و دولت لبنان، هیچ گاه این تنش ها به منازعات مسلحانه داخلی یا منازعات غیرمسلحانه منجر نشده است.
نکته مهم دیگر که لازم به یادآوری است این که رژیم صهیونیستی این سطح از روابط رسمی دولت لبنان با مقاومت و حجم حمایت های مردمی که از آن برخوردار است را خوب درک می کند. در نتیجه همواره تلاش کرده تا از طریق عملیات های تلافی جویانه بر ضد شهروندان و غیرنظامیان علیه زیرساخت های اقتصادی در تمامی مناطق لبنان حتی مناطقی که با خطوط نبرد فاصله زیادی دارد، روند همکاری ها را به گونه ای تخریب کند که لبنانی ها همه احساس کنند آنچه که مقاومت انجام می دهد چه تبعاتی برای آنها در پی دارد و به خاطر عملیات های مقاومت چه بهای سنگینی را باید بپردازند. با این همه هیچ یک از جنایات اسرائیلی ها در لبنان نتوانسته است اولویت های مقاومت را تغییر دهد و یا اینکه در اولویت های مقاومت تأثیر بگذارد و به رابطه مقاومت با دولت لبنان خللی وارد سازد یا میان مقاومت و سایر نیروهای سیاسی، اجتماعی و دینی در لبنان اختلاف و تفرقه ایجاد کند. علی رغم تجاوزات، مقاومت در جنوب لبنان استمرار یافته و حتی در بسیاری از موارد عملیات های خود را تشدید کرده است.
3- استفاده از روشهای تبلیغاتی روانی
این جنبش اولین نیروی مقاومتی است که به تهیه فیلم از عملیات های تهاجمی اقدام کرده است. تصاویر پخش شده از این عملیات ها، تأثیر بسیار بالایی بر روحیه تمامی مردمی که در مناطق مختلف لبنان از مقاومت حمایت می کنند، داشته و در مقابل موجب شکست روحی سربازان دشمن و افکار عمومی رژیم صهیونیستی شده است.
پس از این که تلویزیون المنار وابسته به مقاومت، تصاویر زنده ای از عملیات تهاجمی موشکی نیروهای حزب الله را به مواضع دشمن و یا به شهرهای صهیونیست نشین شمال اسرائیل پخش کرد این اقدامات تبلیغاتی موجب بالا رفتن روحیه حامیان حزب الله و تضعیف روحیه دشمن شد.
4- موسسات و نهادهای مقاومت
موسسات و نهادهای بهداشتی، اجتماعی و تربیتی مقاومت یکی پس از دیگری برای تأمین نیازمندی ها و رفع مشکلات ناشی از اشغال متجاوزان ظهور می کنند. به عنوان مثال نهاد جهاد سازندگی که مهندسان، متخصصان و کارگران در آن کار می کنند، از سال 1367 تاکنون درصدد رفع خساراتی است که در نتیجه تجاوزات رژیم صهیونیستی به وجود آمده است. ترمیم و بازسازی اماکنی که از بین رفته، حفر چاه ها، کمک به ساخت درمانگاه ها، مدارس و فراهم ساختن دوره های آموزش کشاورزی، از اقدامات دیگر موسسه جهاد سازندگی به حساب می آید. همچنین سازمان بهداشت اسلامی از زمان تأسیس در سال 1363 در زمینه خدمات پزشکی چه (در زمان جنگ و در زمان صلح) خدمات بسیاری را ارائه کرده است. تربیت پرستاران و سازماندهی دوره های بهداشتی در مناطق مختلف از مأموریت های این سازمان بوده است.
موسسه اسلامی آموزش و پرورش در سال 1372 تأسیس شده است. این موسسه اقدام به ساخت مدارس در بیشتر مناطق لبنان کرده تا در درجه اول فرزندان شهدا و بعد فرزندان فقرا را تحت حمایت و سرپرستی قرار دهد. همچنین متولی آموزش دینی فرزندان لبنانی می باشد و آنها را از لحاظ اسلامی و اعتقادی تربیت می کند.
با توجه به این موسسات و نهادهایی که مقاومت به وجود آنها نیاز دارد و در جهت تأسیس و گسترش آن تلاش کرده است ـ موسساتی که هزاران نفر را در خود جای داده ـ روشن می شود که مقاومت از این که در یک وضعیت نظامی محرمانه و در انزوای از محیط و جامعه خود، باقی بماند اجتناب ورزیده است. این تماس ها و ارتباطات متقابل اجتماعی و سیاسی که رهبران مقاومت در جامعه لبنان برقرار ساخته اند، کمک کرده است تا سیاست های تطابق و سازگاری در رویارویی با تحولات سیاسی داخل لبنان بدون آنکه در اولویت تشدید نبرد بر ضد ارتش اشغالگر تغییری حاصل گردد، شفاف تر شود.
علاوه بر این عوامل اساسی که در تجربه مقاومت اسلامی نقش داشته است، می توان عوامل دیگری را نیز که در این تجربه و پیروزی موثر بوده اند، به آن اضافه کرد. از این عوامل باید به تمسک و پایبندی مردم و مبارزان لبنانی به سرزمین خود اشاره کرد. علی رغم تهدیدات و بمباران های اسرائیل، مردم لبنان این مناطق را ترک نکردند. همچنین جدیت مقاومت و انضباط عالی این جنبش اسلامی ـ مردمی و پیگیری های گسترده درباره آنچه که در رژیم غاصب اسرائیل در سطوح نظامی، تبلیغاتی و سیاسی می گذرد، اشراف اطلاعاتی، عدم ورود رزمندگان در بازی های سیاسی، از عوامل این پیروزی به حساب می آیند.
همه عواملی که در بالا ذکر شد از اسباب حقیقی موفقیت تجربه مقاومت اسلامی در جنوب لبنان و پیروزی تاریخی ـ که با عقب نشینی ارتش دشمن و مزدورانش بدون هیچ قید و شرطی و حتی بدون مذاکره محقق شد ـ به شمار می آیند. شاید بتوان گفت آنچه که در جنوب لبنان در این سطح اتفاق افتاد، پایان یک مرحله و آغاز مرحله جدیدی است. ناگزیر این تحول تاریخی، آثار خود را بر آینده منطقه و بر آینده احزاب سیاسی و جنبش های مقاومت برجای خواهد گذاشت. بدون شک، تجربه مقاومت در جنوب لبنان بر آینده منازعه با صهیونیسم در فلسطین و سایر کشورهای عربی، تأثیر مهمی بر جای خواهد گذاشت.
پایگاه بصیرت
لبناندر آستانه یک انفجار سیاسی
لبنان در آستانه یک انفجار سیاسی
پس از گذشت شش روز از انفجار بندر بیروت با وجود فرونشستن غبار ویرانههای آن، غبار حاکم بر فضای سیاسی این کشور روز به روز غلیظ تر میشود، غباری که سه عامل دخالت خارجی، عقدهگشایی جریانهای ورشکسته سیاسی و فضای رسانهای حاکم بر تحولات جاری، بر تراکم آن افزوده است.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از نورنیوز، این انفجار مرگبار که نیمی از بیروت را به ویرانه تبدیل کرد و بیش از ۳۰۰ هزار آواره، نزدیک به ۲۰۰ کشته و شش هزار مجروح برجای گذاشت، اگرچه با حادثه انفجار سال ۲۰۰۵ بیروت که منجر به قتل “رفیق حریری” نخست وزیر اسبق لبنان شد؛ قابل مقایسه نیست اما، به لحاظ پیامدهای سیاسی تشابه بسیار نزدیکی با آن واقعه دارد به گونهای که محافل سیاسی از پیامدهای سیاسی ناشی از این انفجار به عنوان زلزله سیاسی در این کشور یاد میکنند.
با تشدید فضای غبار آلود سیاسی لبنان، درگیری های خیابانی میان هواداران سه جریان سیاسی قوات لبنانی، المستقبل و حزب سوسیال دروزی لبنان به رهبری سمیر جعجع، سعد حریری و ولید جنبلاط از دو شب پیش در خیابانهای اطراف بندر بیروت با نیروهای امنیتی آغاز شد و معترضان با اشغال ساختمان وزاتخانه های اقتصاد، محیط زیست، کار، خارجه و بانک مرکزی؛ اقدام به آتش کشیدن و غارت این ساختمان ها کردند. در این درگیری ها بیش از ۲۸۰ نفر زخمی شدند و یک نفر از نیروهای امنیتی نیز کشته شد.
به دنبال تشدید درگیریهای خیابانی و در فاز سیاسی تحولات هم، شاهد استعفای جمعی از وزراء و نمایندگان مجلس بودیم که در همراهی با آنچه که مطالبات مردمی خوانده شد صورت پذیرفت. رویکردی که موجب افزایش فشارها به حسان دیاب نخست وزیر لبنان و نهایتا استعفای وی شد.
حسان دیاب پیشتر و قبل از استعفا گفته بود که تنها پیامد این روند سنگاندازی در مسیر تحقیقات برای مشخص شدن مقصران حادثه انفجار بندر است. نکته قابل توجه در شکلگیری اغتشاشات و اعتراضات خیابانی پس از انفجار بیروت این است که این اقدامات از سوی سران احزابی برنامهریزی شده که نام آنها در سرلیست متهمان فساد اقتصادی لبنان است و اداره بندر بیروت در سه سال گذشته نیز در اختیار وابستگان این احزاب بوده است.
استعفای دولت، برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی و خلع سلاح مقاومت سه خواسته اصلی معترضان بوده که حضور خیابانی آنها به صورت زنده از شبکههای تلویزیونی رژیم صهیونیستی نیز پوشش داده شد؛ مطالباتی که هیچ ارتباطی به بحران جاری و امدادرسانی به آسیبدیدگان انفجار بیروت نداشت.
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در نخستین واکنش خود در قبال انفجار بندر بیروت در سخنانی که عصر جمعه بهصورت زنده از شبکه المنار پخش شد، ضمن دعوت تمامی گروهها و احزاب سیاسی به آرامش، خواستار متمرکز شدن همه طرفها بر امدادرسانی و کاستن از آلام آسیبدیدگان ناشی از این حادثه شد.
دبیرکل حزب الله لبنان گریزی هم به بمباران خبری و هجمه گسترده رسانههای داخلی و منطقهای و بهویژه بازار داغ شایعات در فضای مجازی زد و همگان را دعوت به صبر کرد و پاسخ به اتهامات مطرح شده علیه حزبالله را به بعد از افشای حقایق از سوی تیم تحقیقاتی موکول کرد.
سیدحسن نصرالله در جریان این سخنرانی بر ضرورت پیگیری و مجازات تمامی مقصران این حادثه فارغ از وابستگیهای سیاسی و طایفهای نیز تاکید کرد.
استعفای حسان دیاب بعد از جلسه عصر امروز(دوشنبه،۲۰ مرداد) دولت به ریاست میشل عون به طور قطع همانگونهکه خود پیشتر گفته بود، به مخدوش شدن روند تحقیقات علل انفجار در بندر بیروت و طبیعتاً بیثباتی بیشتر در این کشور منجر خواهد شد.
با استعفای دولت در صورت تفاهم گروههای سیاسی اکثریت، مجلس باید فرد جدیدی را برای تشکیل کابینه به رئیس جمهور معرفی کند. اما حسان دیاب همچنان به عنوان رئیس دولت مستعفی زمام امور جاری را برعهده خواهد داشت. در صورتی که بر اساس اظهارات نخست وزیر مستعفی لبنان، تصمیمی برای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی گرفته شود نیز با توجه به نظام طایفهای در این کشور و سهمیهای که طوائف مختلف در پارلمان دارند تنها امکان تغییر افراد و نه رویکردها وجود خواهد داشت. اما در فضای کنونی لبنان ذکر این نکته ضروری است که حزبالله هیچگاه به دنبال سهمخواهی در دولت نبوده است.
حزبالله براساس انتخابات مبتنی بر نظام طایفهای کرسیهای پارلمانی سنتی خود را دارد و سهم های وزارتی خود را هم همواره به همپیمانان سیاسی خود بخشیده است. ضمن اینکه در صورت تغییر قانون انتخابات و برگزاری انتخابات بر اساس نظام اکثریت نیز، رای بالایی در تمامی طوایف لبنانی دارد.
بر این اساس به نظر میرسد حزب الله با پافشاری بر موضع پیگیری و مجازات مفسدان اقتصادی، خود را برای شرایط بعد از استعفای دولت و انحلال مجلس آماده کرده است و به این ترتیب مجبور به مواجه با افکار عمومی به شدت عصبانی مردم لبنان نیست؛ ضمن اینکه شرایط کنونی را فرصتی برای شکستن فشار تحریم بر اقتصاد و معیشت مردم میداند.
اما از سوی دیگر ماجرا همه جذب کمکهای بینالمللی که برای بازسازی ویرانههای بندر بیروت و کمک به اقتصاد بحرانزده لبنان که در ظاهر بهانه تمامی فضاسازی رسانهای و سیاسی این کشور پس از انفجار بندر بیروت بود و با سفر مکرون و اظهارات مداخلهجویانه او کلید خورد؛ به برگزاری اجلاسی با حضور ۳۶ کشور منتهی شد؛ نشستی که از ایران، روسیه و ترکیه هم برای شرکت در آن دعوت نشد و نقشآفرینان اصلی آن کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس، عربستان، امارات و بخشی از کشورهای اروپایی با رویکرد مخالف جریان مقاومت بودند. ماحصل این اجلاس ۳۰۰ میلیون دلار کمک بینالمللی برای جبران خسارت ۱۵ میلیارد دلاری این حادثه شد، کمکی مشروط که به گفته رئیس جمهور فرانسه به دست سیاستمداران فاسد لبنان نخواهد رسید و وصول آن مشروط به اصلاحات سیاسی در این کشور است.
در بیانیهای که این اجلاس صادر کرد، گفته شد که کمکها در اختیار دولت قرار نمیگیرد و از طریق سازمان ملل به مردم داده میشود؛ رویکردی که عملا باعث تضعیف و زمینهساز سقوط دولت شد. به نظر میرسد حاصل این نشست نیز در ادامه نشست سیدریک که فروردین سال ۹۶ در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی لبنان به میزبانی پاریس برای جمعآوری کمکهای بینالمللی به منظور کمک به اقتصاد بحرانزده لبنان تشکیل شد؛ قرار دادن مردم لبنان در دوگانهی سلاح مقاومت و یا دریافت کمکهای اقتصادی است؛ دوگانهای که مردم لبنان در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ پاسخ آن را دادهاند و گزینه مقاومت را برگزیدهاند.
کد خبر 539136