#شعر ویژه ماه محرم
***************
نشسته سایه ای از آفــــــــــــتاب بر رویش
به روی شانه طوفان رهاست گیسویش
ز دور دست، سواران دوباره میآیند
که بگذرند به اسبان خویش از رویش
کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم
که باد از دل صحرا می آورَد بــــــویش
کسی بزرگتر از امــــــــــــتحان ابراهیم
کسی چنان که به مذبح بُرید چاقویش
نشسته است کنارش کسی که می گرید
کسی که دست گرفته به روی پـــــهلویش
هــــــزار مرتبه پرسیده ام زخود او کیست
که این غریب ، نهاده است سر به زانویش
کسی در آن طرف دشت ها نه معلوم است
کجای حادثــه افـــــــــتاده است بازویـــــــش
کسی که با لب خشک و ترک ترک شده اش
نشسته تـــیر به زیر کمـــــــان ابــــــــــــرویش
کسی است وارث این دردها که چون کوه است
عجب که کـوه ز مـــاتم ســــــــــپید شد مویـش
عجب که کــــــــــوه شده چون نسیم سرگردان
که عشق می کشد از هر طرف به هر سویش
طلوع می کند اکنون به روی نیزه سـری
به روی شانه طوفان رهاست گیسویش
فاضل نظری
***
#شعر دو خورشید
?????????
دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر
دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه
دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیة قرآن
دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر
کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک
گرفته، چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر
منای کربلا گردیده محو این دو قربانی
نوای نینوا از نایشان بر گنبد اخضر
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر
اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم
دو فرزند عزیز خویش را دور علی اصغر
امید زینب است ای آفتاب دامن زهرا
که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخة گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر
یکی میگفت: دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر
ندا دادند ما دو شیرزاده ایم زینب را
که باشد جدة ما فاطمه صدیقة اطهر
پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب
حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر
تو گفتی در احد تابیده دو بدر جهان آرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر
ز آب تیغ هر یک آتشی میریخت در میدان
که گفتی شعلة خشم خدا پیچیده در محشر
چو آتش بر فلک فریاد میرفت از دل دشمن
چو باران بر زمین میریخت دست و پا و چشم و سر
ز هم پاشیده، چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان
ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر
به خاک افتاد جسم پاکشان، چون آیة قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سورة کوثر
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر
دریغا دو همای عشق در آغوش ثارالله
همای روحشان از موج خون در آسمان زد پر
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر
بیا لیلا تماشا کن مقام و صبر زینب را
که در یک لحظه داده در ره دین دو علی اکبر
به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش
سلام “میثم” و خلق خدا و خالق داور
غلامرضا سازگار
??????????
#تلنگر
{ تلنگــر + تفکـــر}= عمـــل
↯
یه عده با غیرتم هستند که میگن اگه ما کربلا بودیم نمیزاشتیم بعدِ حضرت عباس به ناموس ائمه نگاه چپ بکنند . . .?
اما الان در زمان غیبت حضرت قائم به ناموس مردم نگاه میکنند و…(:
بعضی وقت ها یک تلنگر برای یک عمر زندگی کافیست?!
#ما_ملت_امام_حسینیم؏?
#عاشقی یعنی
#شــور_فوق_العاده
?#ویـژه_مـاه_محـرم?
?•|#ڪربلایی_روح_الله_بهمنی|•
عاشقی یعنی ڪہ یڪ رنگ بشی
عاشقی یعنی ڪہ دلتنگ بشی
عاشقی یعنی ڪہ هی باز ڪنی
سفره ی دلت رو هی باز ڪنی
ڪجا میشہ این حس رو تجریہ ڪرد
جایی جز ڪربلا دنبالش نگرد
زخمی پرو بالم فڪری ڪن تو با حالم
آبروم رو بخر ای آبروی دو عالم
الهی بشم غلامت شبیہ جوون
منو محتاج ڪسی غیر خودت نڪن
حسین وای حسین وای
?????
عاشقی یعنی ڪہ مجنون باشی
عاشقی یعنی ڪہ دل خون باشی
عاشقی یعنی ڪہ پر پر بزنی
درو وا نڪرد و هی پر بزنی
ڪجا این حس رو میشہ تجربہ ڪرد
جایی جز ڪربلا دنبالش نگرد
عشقمہ علم تو دستم و ڪرم تو
هیات تو نداری فرقی با حرم تو
اگہ دستم بہ ضریح تو نمیرسہ
دست ڪشیدن روی پرچمت برام بسہ
الهی بشم غلام تو شبیہ جوون
منو محتاج ڪسی غیر خودت نڪن
حسین وای حسین وای
#صلی_الله_علیڪ_یااباعبدالله?
#سال_جهش_تولید
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ?
#معرفی کتاب پنجره های تشنه
?عنوان: #پنجره_های_تشنه
?نویسنده: #مهدی_قزلی
?ناشر: #انتشارات_سوره_مهر
?قیمت: ۲۰۰۰۰تومان
بفرمایید کربلا!?
ماجرا از یک روز پاییزی در سال ۱۳۹۱ آغاز شد. آنجا که رضا امیرخانی با مهدی قزلی تماس گرفت و از او خواست با مسئولین کاروانی که قرار است ضریح امام حسین علیهالسلام را از قم به کربلا ببرد تماس بگیرد.?
تماس گرفتن و قرار ملاقات گذاشتن همان و با کاروان حسینی برای ثبت رخدادها رفتن هم همان?
?سال ۱۳۹۱ شمسی، «کاروان ضریح امام حسین علیهالسلام» از «قم» به سمت «کربلا» راه افتاد و اتفاقاً در منزلهای متعددی توقف کرد.
?این بار اما توقف، به دلیل استقبال بینظیر مردمان دیار مختلف ایران از این کاروان بود. این رخداد اگرچه ممکن است در هر قرن فقط یک بار اتفاق بیفتد اما بخت با ما یار بود که دستاندرکاران انتقال ضریح تدبیر کردند و «راوی»ای همراه کاروان فرستادند تا لحظه به لحظهی ماجرا را آنگونه که «هست» بر روی کاغد بیاورد.?
#کتاب_خوب_بخوانیم?
??????????
?درخواست خود جهت سفارش محصول را به این آیدی ارسال نمایید.
? @namaz_1_vaght
