*سرنوشت سه قیام پس از عاشورا*
✅ #بصیرت
▪️بعد از واقعه عاشورا حدوداً سه مرتبه ۳ گروه به ندای هل من ناصرٍ امام حسین علیهالسلام پاسخ دادند.
*ولی دیر شده بود*
?گروه اوّل توابیّن بودند ؛
همونهایی که روز عاشورا و قبل از اون سکوت کردند ، همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر
*«ولی دیر شده بود.»*
?گروه دوّم مردم مدینه بودند .
بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰۰۰۰ نفر یزیدگفت : لشکری که به مدینه حمله کنه ۳ روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله.
آوردهاند اهلبیت امام سجاد(ع) رو در این زمان از مدینه خارج کردند [در یک صحرا] ، تا در مدینه شاهد جنگ نباشند.
*«امّا دیر شده بود.»*
?گروه سوّم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود ۱۵۰۰۰ نفر شکست خورد و حدود ۷۰۰۰ نفر هم از اسرا گردن زده شدند. مجموعاً حدود ۲۲۰۰۰ نفر کشته شد ،
*«امّا دیر شده بود.»*
مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین (ع) ، همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند ،
همه بعدها به کمک امام رفتند
_*«ولی دیر شده بود.»*_
امام سجاد هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمیکردند.
*«چون دیر شده بود.»*
حدود ۳۵۰۰۰ نفر کشته شدند .
_*«امّا دیر شده بود.»*_
خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند
با این ۳۵۰۰۰ نفری که بعد از کشته شدن امام قیام کردند.
ما باید مراقب باشیم
از امام خودمون عقب نیافتیم
_*☝?الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ*_
هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.()
#احادیث ?
سرنوشت سه شهر پس از واقعه عاشورا
?✍جامعه پس از شهادت مظلومانه امام حسین(ع) چه شد؟
سه شهر در حادثه عاشورا از امام حسین(ع) تمکین نکردند که عاقبتشان به اختصار این است:
?۱)- مردم مدینه در زمانی که باید از حسین(ع) تبعیت می کردند نافرمانی کردند.
وقتی که سیدالشهدا(ع) شهید شد پشت سر عبدالله ابن حنظله قیام کردند ولی از یزید شکست خوردند. قبلا نوشتیم که سه روز جان،مال و ناموس مردم مدینه بر سپاه شام حلال شد. بسیار زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند و صدها یا هزاران فرزند نامشروع این حادثه، امروز در تاریخ به اولاد الحرّه مشهورند.
آن قدر مردم کشته شدند که خون، قبر پیامبر را نیز گرفته بود. تمام کسانی که زنده ماندند بر پیشانیشان داغ زدند و نوشتند: هذا عبد من عبید یزید؛این بنده ای از بندگان یزید است…..در تاریخ به فرمانده سپاه یزید لقب «مسرف» به معنی «خونریز بی حد و حصر» دادند
?٢)- بعد از مدینه نوبت به مکه رسید.لشكر خونخوار یزید به رهبری حصین ابن نمیر در بالاى كوههاى مكه كه مشرف بر خانه ها و مسجدالحرام بود، اجتماع كردند و با منجنيق، پيوسته سنگ و نفت بر مكه و مسجدالحرام مى افكندند. تاریخ می نویسد این قوم که به هیچ مبنایی اعتقاد نداشتند پارچه هایی از پنبه و كتان به نفت آلوده مى ساختند و بر خانه خدا مى انداختند و آنها را آتش می زدند تا آنكه كعبه معظّمه سوخت و بناى آن منهدم گشت و ديوارهاى آن فرو ريخت؛ خداوند بر مکیان رحم نمود و یزید به درک واصل شد و الا باید امروز در تاریخ از کشتار مردمان مکه داستانها می نوشتند.
?٣)-کوفیانی که حاضر نشدند از سیدالشهدا (ع) تبعیت کنند بعد از حسین(ع)سه قیام کردند که هر سه قیامشان به غیر از شکست چیزی نداشت:
توابین یعنی همان مومنین وقت نشناس که حدودا ۴۰۰۰ نفر بودند؛ جز شکست و شهادت حدود ۱۰۰۰ نفرشان سودی نبرد.
مردم کوفه مختار را هم تنها گذاشتند.بنا بر اقوال مورخین، ٦٠٠٠ نفر از یاران مختار از مصعب ابن زبیر امان خواستند و مختار را تنها گذاشتند. مصعب دستور داد که همگی را گردن زده و آنها را به قتل رساندند. گفته شده که دو هزار نفر از این تعداد، عرب و چهارهزار نفر ایرانی بودند.
قیام سوم کوفیان هم که به رهبری زید فرزند امام سجاد بود جز شکست سود دیگری نبرد.
علامه شهیدی از کوفیان به “زبردست نوازان زیردست آزار” یاد می کند. مردمی که به امام حسین(ع)تمکین نکردند، اسیر دست حجاج ابن یوسفی شدند؛ که طبق گفته تاریخ، بیش از ۱۰۰هزار نفر از مسلمانان را گردن زد.
این است عاقبت مردمانی که ولی به حق خود را به وقت نشناخته و تبعیت نکنند.
???????????
سلام بر سیدالشهدا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
? اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ
وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار
ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
???????????
*راه هایی جدید برای صدقه دادن
?راه هایی برای صدقه?
✍لب پنجره اتاقت كاسهای
آب و غذا برای پرندگان بذار
و اینو عادت خودت كن …
وسایل و پوشاكى را كه
استفاده نمى كنى داخل
كیسه بذار و به كارگری بده …
در اتاقت قلكی بذار
و هربار گناه كردی
مبلغ اندکی داخلش بنداز
و بعد یك ماه درشو باز كن و
صدقه بده و هر ماه این کار
را تكرار كن…
یه مبلغی از حقوقت رو
كفالت یتیم بكن …
تو مسجد قرآن بذار
تا ثواب خوندنش بهت برسه …
بعد نوشیدن آب ،
اگه آب زیاد اومد ،
به نزدیكترین گیاهی كه بهش
دسترسي داری آب بده
به نیت اموات…
شادی رو به قلب هر
فردی که میتوني وارد كن
مخصوصا اونایى كه غصه دارن…
به هر كی رد میشه
لبخند بزن و سلام كن …
به اونایی كه نشستن ،
سخن نیكو صدقه است…
نخواب مگر اینكه هركی
بهت بدی كرده رو ببخشى
اگر چه كه غیبت یا تهمت بوده
یا ظلم بهت كرده..
?????????
*متن خطبه امام سجاد در کوفه*
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پس از واقعه عاشورا، کاروان اسرای کربلا به کوفه برده شدند که در دروازههای شهر، امام سجاد (ع)، حضرت زینب (س)، حضرت ام کلثوم (س) و حضرت فاطمه بنت الحسین (س)، با مردم سخن گفتند.
پس از واقعه عاشورا، اسیران به همراه عمر بن سعد و لشگریان، شبهنگام به کوفه رسیدند. عبیدالله دستور داد کاروان مدتی در بیرون کوفه توقف کند تا مقدمات ورودشان فراهم شود. صبح روز بعد طبلها به صدا درآمد و بنا به فرمان رسمی حکومت، مردم برای جشن پیروزی بر قیامکنندگان علیه حکومت، آماده شده بودند. اسیران اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام سوار بر چهل شتر بدون جهاز، در محاصره لشگریان عمر سعد وارد کوفه شدند، جمعیت زیادی از مردم برای تماشا از خانهها بیرون آمدند؛ و این فرصت خوبی بود که خاندان امام حسین علیه السلام تا پیش از اینکه وارد کاخ عبیدالله شوند، به روشنگری مردم و تشریح نهضت عاشورا بپردازند.
متن عربی خطبه امام سجاد (ع) به این شرح است:
قالَ حُذَیم بن شَریک الأسدی خَرَجَ زَیْن العابِدین (ع) إلی النّاسِ وأومَی إلَیْهِم أنْ اُسْکُتوا فَسَکتوا و هو قائِمٌ فَحمد اللهَ وأثْنی عَلیه و صَلّی عَلی نَبِیّه. ثُمّ قال: أَیُّها النّاسُ مَنْ عَرَفَني فَقَدْ عَرَفَني و مَنْ لَمْ یَعْرِفْني فَأنا عليُّ بْنُ الحُسَیْنِ المَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات،اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ، اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَ خَدَعْتُمُوهُ، وَ اَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَ الْمِیثاقَ وَ الْبَیْعَة ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَ خَذَلُْتمُوهُ؟ فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ وَ سَوْاهً لِرَاْیِکُمْ، بِاَیَّةِ عَیْنِ تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ(ص) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَ انْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی؟
قالَ: فَارْتَفَعَتْ أصْواتُ النّاس بِالْبُکاءِ و یَدْعُو بَعضهم بعضاً هَلکْتُم و ماتَعْلمُون.فَقال عَلیُّ بْن الحُسَین: رَحم اللهُ اِمرأًٌ قَبْلَ نَصیحَتی و حَفِظَ وَصیّتی فِی اللهِ و فی رَسُولِه و فی أهلِ بیتِه، فإنّ لَنا «فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَة حَسَنَة». فَقالُوا بِأجْمَعهم نَحْنُ کُلُّنا یَاابْنَ رَسُول الله سامِعُون مُطِیعُون حافِظُون لِذِمامِک، غَیْر زاهِدین فیکَ و لا راغِبینَ عَنْکَ فَمُرْنا بأمْرِکَ، رَحمکَ الله فإنّا حَرْبٌ لِحَرْبِکَ و سِلْمٌ لِسِلْمِکَ لِنَأخَذَنَّ ترتک وترتنا مِمَّنْ ظَلَمَکَ و ظَلَمَنا.
فقال علی بن الحسین ع: هَیْهات! اَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ! حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَواتِ اَنْفُسِکُمْ، اَتُرِیدُونَ اَنْ تَاْتُوا اِلَیَّ کَما اَتَیْتُمْ اِلى آبایِی مِنْ قَبْلُ، کَلاّ وَ رَبِّ الرّاقِصاتِ اِلى مِنى، فَاِنَّ الْجُرْحَ لَمّا یَنْدَمِلْ، قُتِلَ اَبِی بِالاَْمْسِ وَ اَهْلُ بَیْتِهِ مَعَهُ، فَلَمْ یُنْسِنِی ثُکْلَ رَسُولِ اللهِ(ص) وَثُکْلَ اَبِی وَ بَنِی اَبِی وَ جَدِّی، شَقَّ لَهازِمی وَ مَرارَتُهُ بَیْنَ حَناجِرِی وَ حَلْقِی، وَ غُصَصُهُ تَجْرِی فِی فِراشِ صَدْرِی، وَ مَسْاَلَتِی اَنْ لا تَکُونُوا لَنا وَ لاعَلَیْنا.
ثم قال:
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ شَیْخُهُ *** قَدْ کانَ خَیْراً مِنْ حُسَیْن وَ اَکْرَما
فَلا تَفْرَحُوا یا اَهْلَ کُوفَهَ بِالَّذِی *** اُصیبَ حُسَیْنٌ کانَ ذلِکَ اَعْظَما
قَتیلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسی فِداوُهُ *** جَزاءُ الَّذِی اَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا
متن فارسی خطبه امام سجاد (ع) این چنین است:
حذیم بن شریک أسدی میگوید: زین العابدین (ع) برابر مردم آمد و اشاره به سکوت کرد! خاموش شدند و او ایستاد. سپاس خدای را ستایش کرد و بر نبی (ص) درود فرستاد. آنگاه گفت: «ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میشناسد و هر کس نمیشناسد (بگویم) من علی فرزند حسینم که در کنار فرات او را کشتند بی آنکه خونی طلبکار باشند و قصاصی خواهند، من پسر آن کسم که حرمت او شکستند و مال او تاراج کردند و عیال او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسم که او را به زاری کشتند و این فخر ما است»؛ ای مردم شما را به خدا سوگند میدهم آیا در خاطر دارید سوی پدر من نامه نوشتید و او را فریب دادید و پیمان و عهد و میثاق بستید و باز با او کارزار کردید و او را بی یاور گذاشتید؟ هلاک باد شما را! چه توشه ای برای خود پیش فرستادید! و زشت باد رأی شما! به کدام چشم به روی پیغمبر (ص) نظر میافکنید وقتی با شما گوید عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید، پس، از امت من نیستید؟
راوی گفت: صدای مردم به گریه بلند شد و به یکدیگر می گفتند هلاک شدید و نفهمیدید! پس علی بن الحسین (ع) فرمود: خدای رحمت کند آن که نصیحت من بپذیرد و وصیت مرا محض خدا و رسول صلی الله علیه و آله و خاندان وی نگه دارد! «فان لنا فی رسول الله (ص) اسوة حسنة».
همه گفتند یابن رسول الله ما فرمانبرداریم و پیمان تو را نگاهداریم، دل به جانب تو داریم و هوای تو در خاطر ماست، خدای تو را رحمت فرستد! فرمان خویش بفرمای که ما جنگ کنیم با هر که جنگ تو خواهد و آشتی کنیم با هر کس تو با او صلح کنی و قصاص خون تو را از آنها که بر تو و ما ستم کردند بخواهیم.
علی بن الحسین (ع) فرمود: هیهات. ای بی وفایان مکار! میان شما و شهوات حایل آمد، می خواهید همان اعانت که پدران مرا کردید همان گونه مرا هم اعانت کنید؟ هرگز چنین نخواهد شد.سوگند به پروردگار آن زخم که دیروز از کشتن پدرم و اهل بیت وی بر دل من رسید هنوز بهتر نشده و التیام نیافته است، و هنوز داغ پیغمبر (ص) فراموش نگشته و داغ پدرم و فرزندان پدر و جدم موی رخسار مرا سپید کرده است و تلخی آن میان حلقوم و حنجرهی من است و اندوه آن در سینهی من مانده است، و خواهش من این است نه با ما باشید و نه بر ما!
آنگاه فرمود:
شگفتآور نیست اگر حسین کشته شد و پدر بزرگوارش علی، که بهتر از حسین بود، او نیز کشته شد؛
ای اهل کوفه! شادمان نباشید به این مصیبت که بر حسین وارد شد که این مصیبتی است بزرگ؛
جانم فدای آن که در کنار نهر فرات شهید شد، و کیفر آنکس که او را کشت آتش جهنم است.
منبع: الاحتجاج، طبرسی
شعری در رثای رقیه *اتل متل سه ساله*
اتل متل خرابه!?
اینجا یه بچه خوابه!?
هم بدنش کبوده!?
هم جگرش کبابه…!?
اتل متل اسیری!?
سیلی و سربه زیری! ?
کی تا حالا شنیده؟! ?
سه سالگی و پیری…؟!?
اتل متل سه ساله! ?
این همه آه و ناله! ?
این دختر از ضعیفی! ?
هنوز یه پا نهاله…!?
اتل متل بیابون! ?
کویر و دشت و هامون! ?
بس که پیاده رفتیم! ?
تاول زده پاهامون…!?
اتل متل بهونه! ?
بابا چه مهربونه! ?
وقتی دلم میگیره! ?
برام قرآن می خونه…!?
اتل متل گل یاس! ?
مهر و وفا و احساس! ?
دلم گرفته امشب! ?
به یاد عمو عباس…!?
اتل متل یتیمی! ?
خدا، چقدر کریمی! ?
دادی بهم تو غربت! ?
یه عمهی صمیمی…!?
اتل متل شب و تب! ?
سینه ز غم لبالب! ?
دلم میسوزه خیلی! ?
به حال عمه زینب…!?
اتل متل چه خوب شد! ?
بالاخره غروب شد! ?
قسمت عمه امروز! ?
توهین و سنگ و چوب شد…!?
اتل متل سه روزه! ?
عمه گرفته روزه! ?
عمه چقدر غریبه؟! ?
خیلی دلم می سوزه…!?
اتل متل خبردار! ?
تو چنگ دشمن انگار! ?
مثل یه شیر زخمی! ?
عمه شده گرفتار…!?
اتل متل خدایا ! ?
تو این همه بلایا ! ?
عمه مظلومه ام ! ?
چیا کشید خدایا ! ?