#بزرگترین-عذاب
? بزرگترین #عذاب ?
?روزی حضرت موسی علیه السلام برای مناجات به کوه طور می رفتند.
?در راه به شخصی برخوردند که به حضرت موسی علیه السلام گفت:
من همه گناه های عالم را انجام داده ام
مگر خدای تو نمی گوید عذابتان می کنم، اما من همه چیز دارم و هیچ بیماری ندارم. ثروت زیادی نیز دارم. پس دیدی که حرف هایت درست نیست.
?حضرت موسی علیه السلام به کوه طور می روند. پس از مناجات حرفی از آن شخص به خداوند نمی گوید.
❣از جانب خداوند به حضرت موسی ندا می آید: موسی، پیام بنده ما را نرساندی.?
?حضرت موسی عرضه می دارند: خدایا من خجالت کشیدم.
?خداوند می فرماید: به بنده ام بگو همین که #شیرینی عبادت را از تو گرفته ام بزرگترین #عذاب است.
#تلنگر
تلنگر ?? •.|?|.•
فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند…
که ناگهان نامش خوانده شد…
“چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند…
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود،را فریاد می زد…
نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و…
التماس میکرد ولی بی فایده بود.
او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
کیستی؟
پیرمرد گفت:
“من نمازهای توام".
مرد گفت:
“چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.
✨خدا ميفرماید:
من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم??
#سرباز_ولایت
?@Peleh_Peleh_Ta_khoda?
#اهمیت به نماز#شهید مشلب
#چند_لحظه_عاشقے ?
#خاڪریز_خاطرہ_ها ?❤
روزی برای تحویل امانتی به شهر “تبنین” رفته بودیم.در راه برگشت صدای اذان آمد. احمد گفت: کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟
گفتم ۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم و همانجا نماز می خوانیم… از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت:من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم
و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز قضا دارم .
دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود”
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب❤
#اهمیت_نماز
#جوان مؤمن انقلابی
#آخرین نماز در حلب
همیشه، اذان که از مأذنه مسجدالزهرا(س) پخش میشد، میتوانستی در پیادهروی بلوار شهید مدرس سمنان نوجوانی را ببینی که به سمت مسجد در حرکت است. این، برنامه دائمیاش بود. گاهی با دوستانش همراه میشد و گپ و گفتی میکردند تا به مسجد برسند. اگر اذان به پایان رسیده بود، گامها را بلندتر برمیداشت، مبادا که از نماز جماعت و فضیلت نماز اول وقت، جا بماند. مسجدالزهراء(س) چهره محجوب و دوستداشتنی او را در صفوف نماز جماعت به خاطر دارد.
بعد از نماز، با دوستانش در مسجد یا حیاط جمع میشدند و بگو و بخند داشتند. عباس در فضای معنوی و نورانی مسجدالزهراء(س) و بسیج راه عبودیت و حقانیت را پیدا میکرد و پلهپله بالا میرفت تا آرزوی شهادت در وجودش جوانه بزند؛ آرزویی که وارستگان به دنبالش میروند و به دستش میآورند.
?حسن صديقي نيا – همسايه منزل پدر شهيد
#آثار سجده
????????????
? سجده، انسان را به خدا نزدیك مى كند، گناهان را مىریزد، كمر شیطان را مى شكند و انسان را بهشتى مى سازد.
اینك چند حدیث در این باره:
??شخصى خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله آمد و گفت: گناهانم بسیار و عملم اندك است. فرمود: سجده هاى خود را زیاد كن، زیرا آنگونه كه باد، برگ درختان را می ریزد، سجده هم گناهان را مى ریزد. (بحارالانوار، ج 82، ص 162)
??گروهى خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله رسیدند و تقاضاى ضمانت بهشت رفتن خود را داشتند. حضرت فرمود: بشرطِ آنكه با سجده هاى طولانى، بر این كار مرا یارى كنید. (بحارالانوار، ج 82، ص 164)
? کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
????????????