#آخرین نماز در حلب
20 مهر 1399
همیشه، اذان که از مأذنه مسجدالزهرا(س) پخش میشد، میتوانستی در پیادهروی بلوار شهید مدرس سمنان نوجوانی را ببینی که به سمت مسجد در حرکت است. این، برنامه دائمیاش بود. گاهی با دوستانش همراه میشد و گپ و گفتی میکردند تا به مسجد برسند. اگر اذان به پایان رسیده بود، گامها را بلندتر برمیداشت، مبادا که از نماز جماعت و فضیلت نماز اول وقت، جا بماند. مسجدالزهراء(س) چهره محجوب و دوستداشتنی او را در صفوف نماز جماعت به خاطر دارد.
بعد از نماز، با دوستانش در مسجد یا حیاط جمع میشدند و بگو و بخند داشتند. عباس در فضای معنوی و نورانی مسجدالزهراء(س) و بسیج راه عبودیت و حقانیت را پیدا میکرد و پلهپله بالا میرفت تا آرزوی شهادت در وجودش جوانه بزند؛ آرزویی که وارستگان به دنبالش میروند و به دستش میآورند.
?حسن صديقي نيا – همسايه منزل پدر شهيد