خاکریز خاطرات
18 تیر 1399
نظر دهید »
خاکریز خاطرات ۱۰۳
08 دی 1398
ایام فتنه ۸۸ بود . یکی از اقوام خواب پسر شهیدم رو دید . پسرم سید علی یه امانتی بهش میده و میگه برسون به فلانی . ایشون به پسرم میگه ؛ چرا خودت بهش نمیدی ؟ سید علی میگه : تهران شلوغ شده ، داریم با بچه ها میریم تهران ، “ برای دفاع از نظام… بیشتر »
خاکریز خاطرات ۲۷
05 دی 1398
بسم الله الرحمن الرحیم شهید تورجی زاده مداح بود و عاشق حضرت زهرا ( علیها السلام ) بعد از شهادت یه شب که اومد به خوابم بهش گفتم : محمد رضا این همه از حضرت زهرا (علیها السلام )گفتی و خوندی چه ثمری برات داشت ؟ شهید تورجی بلافاصله گفت : همین… بیشتر »