#تلنگر-مهدوی
#پسرش مفقودالاثر شده بود…
تو کوچه و خیابون هر جوونی رو تو سن و سال پسر خودش از دور میدید، میگفت نکنه بچهی من باشه…
با هر صدای زنگ تلفن منزل همراه میگفت حتما کسی میخواد خبری از بچهام بده
با هر زنگ آیفون منزل میدوید تا در رو برا پسرش باز کنه
نه که فقط یکی دو هفته…
نه که فقط یکی دو ماه…
نه که فقط یکی دو سال…
تا آخـــر عمرش منتظر یه خبر از بچهاش بود
تــمــام زندگیش شده بود
⇚ انتظــار…
⇚ و چه واژهی آشنایی…
⇚ انتظــار…
آیا شده فقط و فقط و فقط برای یه ثانیه اینطوری با بیقراری منتظر مولامون باشیم؟
به ماهم میشه گفت منتظر!!؟
?️اگه منتظریم باید دائــما چشم انتظار مولامون باشیم
بــایـــد…
به انتظار برخیزیم
اللهم_ عجل_ لولیک_ الفرج
#امام علی(علیه السلام):
?بخیل را در مشورت کردن دخالت نده، که تو را از نیکوکاری باز میدارد، و از تنگدستی میترساند.
?ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیّهی تو را سُست میکند.
?حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت میدهد.
?همانا بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که ریشهی آنها بدگمانی به خدای بزرگ است.
? نهج البلاغه : نامه ۵۳
•┈┈••✾❀✾••┈┈•
#کدام جمعه....
?#یا_صاحب_الزمان_عج?
#سید_مهدی_میرداماد
ڪدام جمعہ دعا مستجاب خواهد شد؟
سوار صاعقه پا در رڪاب خواهد شد
ڪدام جمعہ ز تاثير تابش خورشيد
دلي ڪہ يخ زده از غصہ آب خواهد شد
ڪدام جمعہ ز عطر بهشتي گل ياس
بهار غرق شميم گلاب خواهد شد
ڪدام جمعہ, بگو! يا محول الاحوال!
در آسمان و زمين انقلاب خواهد شد
ڪدام جمعہ بہ خورشيد مي خورد پيوند
ڪدام جمعہ پر از آفتاب خواهد شد
?@southosein?
#اخلاق-شهدایی
یکی از بچهها به شوخی پتو رو پرت کرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد تو سر کاوه . کم مونده بود سکته ڪنم ؛ سر محمود شکسته بود و داشت خون میآمد .
با خودم گفتم : الانه که یه برخورد ناجوری با من کنه . چون خودم رو بیتقصیر میدونستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش رو بدم .
دیدم یه دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون ! این برخورد از صد تا سیلی برام سختتر بود !
در حالی که دلم میسوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور که میخندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شکستم ، تو حتی نگاه نکردی ببینی کار کی بوده !
همونطور که خونها رو پاک میکرد ، گفت : این جا کردستانِ ، از این خونها باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست .
چنان من رو شیفته خودش کرد که بعدها اگه میگفت : بمیر ، میمردم .
#سردار_شهید_محمود_کاوه
#درس_اخلاق
#یـاد.شـہـدا.بـا.صـلـواتـ
- - ——••~???~••—
#دلنوشته-مهدوی
???????
#مهدی_جانم ?
? تمام هستي ام را خاك قدمت مي كنم
? تا شايد نظرى به جاده دلم بيندازى،
☀ چرا كه تو آفتاب يقينى،
? كه اميد فرداها هستى
? تو بهار رؤيايى كه مانند طراوت گل سرخ
مي مانى و نرم و سبز و لطيفى ?
☁ تو معنى كلمات آسمانى هستي كه دستهايش براى آمدنت به زمين دعا مي كند.
❤ اى تجسّم مهربانى
غيرت آفتاب و جلوه زيبايى ماه تو را
توصيف مي كنندو نفس آب تو رامعنى مي كندو نبض خورشيد تو را وصف مي كند.
خوب مي دانم كه تو مي آيى؛
آرى تو مي آيى همانطور كه وعده كرده اى
و آنگاه است….كه كلمه انتظار را از لغتنامه ها پاك خواهيم كرد. ??
? پس اى تمام زيبايى!
بيا تا براى هميشه فريادرس عاشقان موعود
باشى.
یا ابا صالح المهدی ادرکنی..
آقا جانم دلم بی قرار شماست چه کنم ؟
?أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج?
❤ تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود ♠️
???????????