#آیا ما شیعه مولا نیستیم...؟
?چرا از مولامون درس نمی گیریم؟?
?آیا ما شیعه مولا نیستیم…؟?
??علی(علیهالسلام) از لحاظ #توانایی مالی فقیر نبود؛ میتوانست به بهترین شکل ممکن و مانند #ثروتمندان جامعه خود زندگی کند اما….
?این حکایت را بخوانید…
?علی(علیهالسلام) روزى از کنار #جمعى از قریش عبور میکرد، در حالیکه پیراهنى کهنه و وصلهدار به تن داشت، آنها بهم گفتند على(علیهالسلام) تهیدست شده، این سخن به گوش حضرت رسید، به #متصدى صدقات خود فرمود که همه محصول خرماى امسال را جمع کن و یکجا بفروش و نقد نما، متصدى دستور حضرت را عملى کرد و پول آنها را خدمت حضرت آورد…
☘امام(علیهالسلام) پولها را در همان انبار خرما ریخت، و به کارگزارش گفت: چون از تو خرما خواستم #پول را با پا پراکنده کن و بپاش. در این موقع به دنبال یکى از آن افراد قریش فرستاد، و در حضور آنها از کارگزار خود خرما طلبید، وى درهمها را با پا پخش نمود، مردان #قریش پرسیدند، یا ابا الحسن این همه اموال از کجا آمده؟!
فرمود: این مال کسى است که مال ندارد و تنگدست شده است، پس از بیرون رفتن آنان، حضرت دستور داد براى خانوادههاى بینوایى که هر سال خرما مىفرستادند به قدر #قیمت آن، از آن پولها بفرستند…
?کافی، ج ۶، ص ۴۳۹…
#من_محمد_را_دوست_دارم…
?اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج?
#مناجات-با-امام-زمان-(عج)
?#یا_صاحب_الزمان_عج?
?•|#حاج_مهدی_رسولی|•
در امتحانِ محبت منم ڪہ رد شده ام
بیا ببین گل نرگس چقدر بد شده ام
ببین ڪہ جایِ تهجّد ، بہ جایِ ذڪر سحر
اسیر غیبت و خود بینی و حسد شده ام
اگر بہ آتشِ غفلت بسوزم حرفی نیست
ڪہ من دچارِ گنہ ، بی حد و عدد شده ام
چقدر راحت و آسوده معصیت ڪردم
ڪہ گویی منڪر آن قادرِ صمد شده ام
ز چشم های سیاهت نداشتم پروا
“چنین بہ درڪ فیضِ تو بر خویش سد شده ام”
دلم نمی شڪند در میانِ روضہ ، ولی
شڪستنِ دلِ پاڪ تو را بلد شده ام
منی ڪہ دعوی عشقِ تو داشتم روزی
بہ پیرویِ هوا همچو دیو و دد شده ام
سزاست تا ڪہ مرا حد زنی بہ دست خودت
بزن مرا ڪہ من آماده بهرِ حد شده ام
اگر حساب ڪنم من فزون زِ صدها بار
بہ دست های ڪریم شما مدد شده ام
خدا ڪند ڪہ ببینی شهادت ما را
بیا ببین ڪہ بہ عشق تو در لحد شده ام
اگر چہ باورت ای گل نمی شود شده ام
در امتحان محبت منم ڪہ رد شده ام
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
#حاج -مهدی-رسولی
#شعرهای زیبا در وصف امام زمان(عج)
????????????
کشیده از همان آغاز نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب، نه ماه خالص انتظارش را
ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را
اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید
یقین اینگونه بهتر میکنی حس انتظارش را
فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره
مکشای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را
پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را
کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را
مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح
اگر میگفت: مرحوم محدث انتظارش را
نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند
نوشته در امینالله و وارث انتظارش را
شده کرب و بلا آیینهای از منتظرها پس
کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را
منم من روضه عباس تا اینکه بیاید او
کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
شاعر مهدی رحیمی
?????????????
#فضیلت ذکر .......
✺بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم✺
✅ فضیلت ذکر :
*«بسم الله الرّحمن الرّحیم»*
✍️درباره فضیلت و آثار ذکر «بسم الله الرّحمن الرّحیم»، روایات مختلفی نقل شده که در اینجا به بیان تعدادی از آنها که از پیامبر اسلام (ص) منقول است، بسنده میشود:
1⃣«هر کس میخواهد که خداوند، او را از نگهبانانِ نوزدهگانه دوزخ نجات دهد، “بسم الله الرّحمن الرّحیم” را بخواند؛ زیرا این ذکر، نوزده حرف است، تا خداوند، هر حرفى از آنرا سپر او در برابر یکى از آن نگهبانان دوزخ قرار دهد»
2⃣«کسی که “بسم الله الرَّحمن الرَّحیم” را بخواند، خداوند به هر حرف چهار هزار حسنه برای او مینویسد، چهار هزار گناه او را پاک میکند و چهار هزار درجه او را بالا میبرد»
3⃣«زمانی که معلم، به شاگردش یاد دهد که بگوید: “بسم الله الرَّحمن الرَّحیم” و شاگرد نیز بگوید؛ خداوند آن شاگرد، پدر و مادرش و معلم را از آتش جهنم نجات خواهد داد»
4⃣ «زمانی که شخصی در موقع خواب، بگوید: “بسم الله الرَّحمن الرَّحیم” خداوند به فرشتگان میگوید تا صبح برایش حسنات بنویسید»
5⃣«هر کار ارزشمندى که در آن بسم الله ذکر نشود، ابتر و ناقص است»
________________________
✍️ پی نوشت:
?۱-جامع الاخبار، صفحه ۴۲
?۲-جامع الأخبار، صفحه۴۲
?۳-وسائل الشیعة، ج۶، ص ۱۶۹
?۴-جامع الأخبار، ص ۴۲
?۵-مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۷۵
#درمسیر کربلا.......
?#علامه حِلّی(ره) می گوید:
شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم.
در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛
وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود!
متحیر شدم که او کیست؟
که این همه آمادگی علمی دارد؟!
در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟
ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد.
آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود:
«چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست».
پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم… پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم.
?عبقری الحسان: ج۲، ص۶۱
?منتخب الأثر: ج۲، ص۵۵۴
──═ঊঈ?ঊঈ═──
???????