تلنگر حسینی
•••
#تلنگــر ⚠️?
گفتـم اگـر در ڪـــربلا بـودم
تـا پـای جــان بـرای حسیـن تلاش میڪـردم
گـف یڪ حسیـن زنده داریـم
نـامش #مهــــــــــدی است
تاحـالا بـرایش چـه ڪـرده ایی
سڪـوت ڪـردم…!!!
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفرج♥️?
@montazer_zohoooo_r
*نظر قرآن در مورد جنگ در ماه های محرم*
به گزارش «شیعه نیوز»، چند روزی است که چالش بر سر برگزاری مجالس ماه محرم و خطر شروع زنجیره ویروس کرونا در صدر خبرها قرار دارد رهبر انقلاب چند روز پیش اعلام کردند که شان در هر صورت پیرو دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا هستند. از طرفی نیز پس از شیوع ویروس کرونا در کشور، انتشار ویروس شبهات بر علیه دین، شهر مقدس قم و روحانیت نیز شتاب بالایی پیدا کرد و ماهی گیران آب گل آلود، فرصتی مجدد برای نفوذ در اعتقادات مردم پیدا کردند که تمام این شبهات، پاسخ داشته و در شماره های گوناگون به انتشار این پاسخ ها خواهیم پرداخت.
از مهم ترین مبانی اسلام عزیز، لزوم حفظ جان خود و دیگری است؛ چنانکه درآیات ۲۹ و ۳۰ سوره مبارکه نساء آمده: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا؛ و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است؛ و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم کرد.» در روایات اسلامی نیز به این مطلب تأکید شده که خودکشی حرام است و عقوبت سختی دارد. (۱) افزون بر حفظ جان خود، حفظ جان دیگران نیز لازم الاجرا است تا جایی که در قرآن آمده «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد درروی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته است». (۲)
اما جدای از این مباحث فرصتی دست داد تا در این مجال به نظر قرآن کریم در خصوص ماه محرم بپردازیم.
يسئلونک عن الشهر الحرام قتال فيه، قل قتال فيه کبير و صد عن سبيل الله و کفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اکبر عند الله، و الفتنه اکبر من القتل.. .
(اي پیامبر) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مي کنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ و درگيري در اين ماه، (گناهي) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب کفر به (نعمت هاي) خدا و مسجدالحرام است. (ولي) اخراج اهالي (مسلمان) اين شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسيسه کردن (مشرکان از جهت گناه بزرگتر از قتل است.اين آيه، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان کرده است و واجب الاحترام بودن آن را به همه انسان ها گوش فرموده است.از سياق آيه دانسته مي شود که کافران و مشرکان قريش نيز براي ماه هاي حرام، احترام ويژه اي قائل بوده و جنگ و درگيري را در آن ها ناروا مي شمردند.
شأن نزول اين آيه درباره دسته اي از مسلمانان به فرماندهي عبدالله بن جحش اسدي است که براي رديابي و تعقيب کارواني از قريش، مرتکب کشتن يکي از مشرکان در ماه حرام شدند.
ماجرا از اين قرار بود که دو ماه پيش از جنگ بدر، يک دسته هفت نفري از مسلمانان براي تعقيب کارواني از مشرکان که از شام عازم مکه بود، از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مأموريت يافتند.
آنان، کاروان را يافته و پنداشته بودند که در روزهاي آخر جمادي الآخر بسر مي برند و هنوز ماه رجب که يکي از ماه هاي حرام است، فرا نرسيده است.
به همين جهت با مشرکان درگير شده و در اين ميان، يک تن از مشرکان به نام عمرو بن حضرمي کشته و دو نفر ديگر به نام هاي حکم بن کيسان و عبد الله بن مغيره، اسير شدند و يکي از آنان به نام مغيرة بن عثمان، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را به مشرکان مکه رسانيد.
جنگجويان مسلمان، اسيران و غنايم را به مدينه منتقل کرده و ماجرا را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيدند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از کردار آنان ناراحت شد و آنان را نکوهش کرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نکرده بودم.
جنگجويان چون ناخرسندي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را ديدند، از کرده خود پشيمان شدند.مشرکان، اين حادثه را دست آويزي قرار داده و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان را متهم به حرمت شکني ماه حرام نمودند.
آنان، پيکي به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در مدينه اعزام کرده و به صورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام، جنگ و نبرد جايز است؟در پاسخ آنان، نازل شد و جواب آنان را به روشني بيان کرد.خداوند متعال به آنان پاسخ داد که جنگ در اين ماه حرام است ولي شما نيز حرمت شکني کرده و اهالي مکه را به جرم مسلماني از خانه و شهرشان که براي همه بايد محل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاي شما بزرگتر و بيشتر است از کشته شدن يک نفر مشرک به طور اشتباهي در نبرد با مسلمانان.
منبع: شبستان
*اتمام حجت با لشکر حر
خطبه دیگر حضرت در منطقه ای به نام «ذوحصن» یا «ذوا جشن» بود. منطقه ای در عراق که محل ملاقات امام حسین(علیه السلام) با سپاه حر بن یزید ریاحی است. هر دو سپاه در آنجا فرود آمدند، چون وقت نماز ظهر رسید امام به «حجّاج بن مسروق» فرمود: «أَذِّنْ رَحِمَکَ اللهُ!… حَتّى نُصَلِّی/ اذان بگو: خداوند ترا رحمت کند،… تا نماز بگذاریم». حجّاج برخاست و اذان گفت، آنگاه امام(علیه السلام) به حرّ بن یزید خطاب کرد: «یَابْنَ یَزیدَ! أَتُریدُ أَنْ تُصَلِّىَ بِأَصْحابِکَ وَ أُصَلِّی بِأَصْحابِی؟/ آیا تو قصد دارى با یاران خویش نماز بگذارى و من نیز با یاران خود نماز بگذارم؟» که حر پاسخ داد: شما با یارانت نماز بگزار، ما نیز به تو اقتدا مى کنیم! سیدالشهدا(علیه السلام) به «حجّاج بن مسروق» فرمود: «اقامه بگو» اقامه گفت و امام(علیه السلام) جلو ایستاد و هر دو سپاه به او اقتدا کردند. پس از نماز از جاى خویش برخاست و به شمشیرش تکیه داد و (خطبه خواند) و پس از حمد و ثناى الهى چنین فرمود: «أَیُّهَا النّاسُ! إنَّها مَعْذِرَهٌ إِلَى اللّهِ وَ إِلى مَنْ حَضَرَ مِنَ الْمُسْلِمینَ، إِنِّی لَمْ أَقْدِمْ عَلى هذَا الْبَلَدِ حَتّى أَتَتْنِی کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ عَلَىَّ رُسُلُکُمْ أَنْ اَقْدِمَ إِلَیْنا إِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا إِمامٌ، فَلَعَلَّ اللّهُ أَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلَى الْهُدى، فَإِنْ کُنْتُمْ عَلى ذلِکَ فَقَدْ جِئْتُکُمْ، فَإِنْ تُعْطُونِی ما یَثِقُ بِهِ قَلْبِی مِنْ عُهُودِکُمْ وَ مِنْ مَواثیقِکُمْ دَخَلْتُ مَعَکُمْ إِلى مِصْرِکُمْ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ کُنْتُمْ کارِهینَ لِقُدوُمی عَلَیْکُمْ اِنْصَرَفْتُ إِلَى الْمَکانِ الَّذِی أَقْبَلْتُ مِنْهُ إِلَیْکُمْ.
اى مردم! این اتمام حجتى است در پیشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى دیار شما نیامدم مگر آن که نامه هاى شما به دستم رسید و فرستادگانتان به سویم آمدند و گفتند: به سوى ما بیا چرا که ما پیشوایى نداریم بدان امید که خداوند به وسیله تو ما را در مسیر هدایت گرد آورد. اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستید که اکنون آمدم. بنابراین، اگر با من پیمان و میثاق هاى محکم مى بندید به گونه اى که مایه اطمینان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى شوم و اگر چنین نکنید و از آمدنم به این دیار ناخشنودید به مکانى که از آنجا آمده ام باز مى گردم».
پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه
*خطبه جانسوز شب عاشورا
خطبه دیگر، خطبه آن حضرت در شب عاشورا برای یاران خود است که فرمودند: «أثنی علی الله أحسن الثناء و أحمده علی السراء و الضراء اللهم إنی أحمدک علی أن أکرمتنا بالنبوه و علمتنا القرآن وفقهتنا فی الدین و جعلت لنا أسماعاً و أبصاراً و أفئده و لم تجعلنا من المشرکین. أما بعد، فإنی لا أعلم أصحابا أولی و لا خیراً من أصحابی و لا أهل بیت أبر و لا أوصل من أهل بیتی فجزاکم الله عنی جمیعا خیراً. و قد أخبرنی جدی رسول الله(ص) بأنی سأساق إلی العراق فأنزل أرضاً یقال لها: عمورا و کربلا و فیها استشهد و قد قرب الموعد. ألا و إنی أظن یومنا من هؤلاء الأعداء غداً و إنی قد أذنت لکم فانطلقوا جمیعاً فی حل لیس علیکم منی ذمام، و هذا اللیل قد غشیکم فاتخذوه جملاً و لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من أهل بیتی فجزاکم الله جمیعا خیراً و تفرقوا فی سوادکم و مدائنکم، فإن القوم إنما یطلبوننی و لو أصابونی لذهلوا عن طلب غیری.حسبکم من القتل بمسلم اذهبوا قد أذنت لکم. … إنی غداً أقتل و کلکم تقتلون معی و لا یبقی منکم أحداً حتی القاسم و عبدالله الرضیع.
خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شدائد و آسایش و رنج و رفاه در مقابل نعمت هایش سپاسگزارم. خدایا! تو را می ستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و با دین و آیین آشنایمان ساختی و به ما گوش( حق شنو) و چشم( حق بین) و قلب( روشن) عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدانشناس نگرداندی. اما بعد، من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدم و اهل بیت و خاندانی باوفاتر و صدیق تر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر دهد. آن گاه فرمود: جدم رسول خدا(ص) خبر داده بود که من به عراق فراخوانده می شوم و در محلی به نام عمورا و کربلا فرود آمده و در همان جا به شهادت می رسم و اکنون وقت این شهادت رسیده است. به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه می دهم که از این سیاهی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند با دیگران کاری نخواهند داشت، خدا به همه شما جزای خیر و پاداش نیک عنایت کند.
پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی الشیعه،
خطبه ای که خبر از شهادت می داد
هنگامى که امام حسین(علیه السلام) تصمیم گرفتند (از مکّه) رهسپار عراق شود، برخاستند و خطبه اى به این مضمون ایراد فرمود: «اَلْحَمْدُلِلّهِ ما شاءَ اللّهُ، وَ لا قُوَّهَ إِلاّ بِاللّهِ، وَ صَلَّى اللّهُ عَلى رَسُولِهِ، خُطَّ الْمَوْتُ عَلى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَهِ عَلى جیدِ الْفَتاهِ، وَ ما أَوْلَهَنی إِلى أَسْلافی اِشْتِیاقُ یَعْقُوبَ إِلى یُوسُفَ، وَ خُیِّرَلِی مَصْرَعٌ اَنَا لاقیهِ. کَأَنِّی بِاَوْصالی تَقْطَعُها عَسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواویسِ وَ کَرْبَلاءَ فَیَمْلاََنَّ مِنِّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرِبَهً سَغْباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ، رِضَى اللّهِ رِضانا اَهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اَجْرَ الصّابِرینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) لَحْمَتُهُ، وَ هِىَ مَجْمُوعَهٌ لَهُ فى حَظیرَهِ الْقُدْسِ، تَقَرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ وَ یُنْجَزُ بِهِمْ وَعْدُهُ. مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً اِنْ شاءَ اللّهُ تَعالى.
حمد و سپاس از آنِ خداست، آنچه او بخواهد [همان شود]، و هیچ توان و قوّتى جز به کمک او نیست، و درود خداوند بر فرستاده اش[حضرت محمّد(ص). (آگاه باشید!) قلاّده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندى است بر گردن دختران جوان (مرگ همیشه همراه آدمى است). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم (پدر و مادرم و جدّ و برادرم) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است! براى من شهادتگاهى برگزیده شده که به یقین به آن خواهم رسید و گویا مى بینم گرگان درنده بیابان ـ بین نواویس و کربلا ـ بند بند تنم را پاره پاره کرده و گویى از من شکم هاى تهى و مشک هاى خالى خود را پر مى کنند. از آن روز که (روز عاشورا) قلم تقدیر الهى بر آن رقم خورده است، گریزى نیست! خشنودى خداوند خشنودى ما اهل بیت است. (آنچه را که خداوند بدان خشنود است ما اهل بیت نیز به همان خشنودیم). ما در برابر بلا و آزمایش الهى شکیباییم و او پاداش عظیم صابران را به ما خواهد داد. هرگز پاره تن رسول خدا از وى جدا نمى شود و در حظیره القدس (درجات عالى بهشت) به او ملحق خواهد شد، و چشمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به ذرّیه اش روشن مى شود و وعده اش توسّط آنان وفا خواهد شد. هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من ـ به خواست خداوند ـ فردا صبح حرکت خواهم کرد».
پایگاه علمی فرهنگی اعتقادی شیعه