دو نکته طلایی و خواندنی از واقعه مباهله
علاوه بر آموزه ها و مطالب روایی و تاریخی، که گواه بر برتری و مرجعیت دینی و سیاسی اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) است، از کلام وحی به عنوان بالاترین منابع یاد شده است که آیات ارزشمندی را در خود به همراه دارد، که همگی گویای عظمت و جایگاه ممتاز خاندان عصمت و طهارت در دین مبین اسلام است.
یکی از زیباترین و مهمترین اسناد و مدارک معتبر قرآنی که حکایت بیانگر این جایگاه و عظمت می باشد، آیه مباهله است. این آیه زیبا و ارزشمند حکایت از یک واقعه تاریخی و برجسته دارد، که ارادت و محبت خاص پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) را نسبت به خاندان عصمت و طهارت بازگو می کند.
برداشتی آزاد از واقعه مباهله
یکی از مهمترین نکته ها و وقایع مهم تاریخ اسلام، جریان مباهله است. در بیست و چهارم ذی الحجّه سال دهم هجری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) بنا به مأموریت الهی خود مبنی بر دعوت همه انسان ها به آیین مقدس اسلام، مسیحیان نجران را به دین مبین اسلام دعوت می کند، ولی در این ماجرای مهم تاریخی نکات و مطالب بسیار ارزشمندی در خصوص فرهنگ و آیین اسلام خود نمایی می کند.
برداشت اول: آیین اسلام دین عقلانیت و گفتگوی مسالمت آمیز
اگر چه در جریان مباهله برای بعضی افراد تنها جنبه نفرین و لعن کردن دو گروه یعنی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و همراهان گرامی اش و گروهی از مسیحیان نجران بزرگ نمایی می نماید، حال آنکه وقتی در جریان این واقعه تاریخی قرار می گیریم متوجه می شویم، در ابتدای کار پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) با منطق و ابزار قرآنی و عقلانی، سعی در هدایت و راهنمایی آن گروه لجوج و متعصب دارد.
شیخ مفید در کتاب ارشاد خود گوشه ای از این گفتگو را این چنین بیان می کند: «وقتی ابو حارثة کشیش که بزرگ نصارای نجران بود به همراهی سی تن از مردان مسیحی آن شهر به نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) رسیدند، جویای نظر مبارکشان در خصوص شخصیت و جایگاه حضرت مسیح(علیه السلام) می شوند، رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بر اساس منطق وحیانی و قرآنی خود، حضرت مسیح را بنده و برگزیده خدا معرفی می کنند؛ کما اینکه خدای متعال نیز در قرآن کریم حضرت مسیح را این چنین معرفی می فرماید: « قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا؛[سوره مریم، آیه30] [عیسی به سخن آمد و] گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر ساخته است».
مفسران برجسته اهل سنت در ذیل آیه شریف مباهله این چنین بیان داشته اند: مراد آیه از «ابناءنا» [پسرانمان] حسن و حسین(علیهماالسلام)، و مراد از «نساءنا» [زنانمان] فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و مراد از «انفسنا» [جان هایمان] حضرت علی(علیه السلام) بوده است، یعنی چهار تنی که همراه با خود رسول خدا، پنج تن آل عبا یا اهل کسا را تشکیل می دهند
کشیش مسیحی با حالتی تعجب و حق به جانب در جواب پیامبر گفت: ای محمد آیا برای او پدری سراغ داری که او را بوجود آورده باشد؟ حضرت با بیانی زیبا در جواب آن کشیش فرمودند: اصلاً موضوع زناشوئی در کار نبوده، تا اینکه مسیح پدر داشته باشد!، کشیش مسیحی گفت: پس چگونه ادعا می کنی که حضرت مسیح بنده و مخلوق خداست! در حالی که هر بنده و مخلوقی تنها از راه زناشویی پا به این عرصه خاکی دنیا می نهد! پیامبر گرامی به کشیش مسیحی جوابی دقیق و قرآنی فرمودند: « إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ،[سوره آل عمران، آیات60و59] همانا داستان عیسی نزد خداوند مانند داستان آدم است، او را از خاک آفرید سپس به او گفت: باش! پس بود شد.[این ] حق- سخن راست و درست- از پروردگار توست، پس از شک داران مباش».
نکته طلایی برداشت اول: یکی از نکات طلایی حادثه مباهله را به واقع می توان رفتار مسالمت آمیز، توأم با آرامش و عقلانی و سعه صدر رسول خداست برشمرد. وقتی گروهی از مخالفان مسیحی درخواست گفتگو با پیامبر را می دهند، در حالی که حضرت در اوج شکوه قدرت سیاسی، و نظامی قرار داشتند، حضرت درخواست ایشان را رد نمی کنند، و با برخوردی خشن و افراطی با آنان رفتار نمی کنند، بلکه با منطق قرآنی خود سعی در هدایت و راهنمایی آنان می نمایند.
برداشت دوم: لعن و نفرین آخرین حربه
همان طور که در نکته پیشین نیز بیان شد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در برخورد با مخالفان نجرانی، منطق و سلاح گفتگوی مسالمت آمیز را کنار نگذاشتند، از این رو در ابتدا با لعن و نفرین با آنان برخورد نکردند، ولی زمانی که ابزار عقلانیت آنان را به راه صحیح هدایت نکرد، با اعتقاد به حقانیت دعوت خویش و با ایمان به امدادهای غیبی باری تعالی آنان را دعوت به مباهله فرمودند. « فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ؛[سوره آل عمران، آیه 61] پس هر که با تو، پس از آن دانشی که به تو رسید، در باره او- عیسی یا آن حق- ستیزه و جدل کند، بگو: بیایید تا ما و شما پسران خویش و زنان خویش و خودمان را- کسی را که به منزله خودمان است- بخوانیم، آنگاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدای را بر دروغگویان بگردانیم».
پیامبر با چه کسی به مصاف با مخالفان می رود؟
کشیش مسیحی با حالتی تعجب و حق به جانب در جواب پیامبر گفت: ای محمد آیا برای او پدری سراغ داری که او را بوجود آورده باشد؟ حضرت با بیانی زیبا در جواب آن کشیش فرمودند: اصلاً موضوع زناشوئی در کار نبوده، تا اینکه مسیح پدر داشته باشد!، کشیش مسیحی گفت: پس چگونه ادعا می کنی که حضرت مسیح بنده و مخلوق خداست! در حالی که هر بنده و مخلوقی تنها از راه زناشویی پا به این عرصه خاکی دنیا می نهد! پیامبر گرامی به کشیش مسیحی جوابی دقیق و قرآنی فرمودند
مسیحیان نجران بعد از دعوت رسول خدا به مباهله، به فکر و مشورت نشستند، و به این نتیجه رسیدند که اگر این پیامبر الهی در ادعای خود صادق باشد، فردا با نزدیکترین افراد و خانواده خویش به مصاف و مقابله با ما خواهد آمد، ما را یارای مقابله با ایشان نخواهد بود و اگر در ادعای خود کاذب باشد، یاران و اصحاب خود را به همراه خواهد آورد، در این صورت است که ما با او به مقابله و مباهله برخواهیم خواست. صبح فردا مردان نجرانی با کمال تعجب و شگفتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را در حالی که دست علی بن ابی طالب (علیه السّلام) را در دست داشت و حسن و حسین از جلو و فاطمه (علیها السّلام) از پشت سرش می رفتند برای مباهله حاضر می شد را مشاهده کردند. وقتی با این صحنه مواجه شدند، یکی از مردان نجرانی گفت: از مباهله کردن با این مرد باید بپرهیزید، و بخدا سوگند اگر به خاطر از قصر (پادشاه روم) نبود هم اکنون من مسلمان می شدم،[2] یکی دیگر از مسیحیان این چنین می گفت: به خدا سوگند من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را جابجا کند، چنین خواهد کرد.[3]
نکته طلایی برداشت دوم: مفسران برجسته اهل سنت در ذیل آیه شریف مباهله این چنین بیان داشته اند: مراد آیه از «ابناءنا» [پسرانمان] حسن و حسین(علیهماالسلام)، و مراد از «نساءنا» [زنانمان] فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و مراد از «انفسنا» [جان هایمان] حضرت علی(علیه السلام) بوده است، یعنی چهار تنی که همراه با خود رسول خدا، پنج تن آل عبا یا اهل کسا را تشکیل می دهند.[4]
سخن آخر: صحنه مباهله روزی بود که پیامبر گرامی علاوه بر به رخ کشیدن منطق گفتگوی مسالمت آمیز و استقبال از گفتگوی عقلانی، پرده از چهره های درخشان مکتب اسلام بر می دارد، شخصیت های والا مقامی که در رأس آنها جان پیامبر، یعنی علی بن ابی طالب قرار دارد.
______^^^_______^^^_______
پی نوشت ها:
[1]. مفید، الارشاد (ترجمه رسولی محلاتی)، ج 1، ص154.
[2]. همان.
[3]. المقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج2، ص95.
[4]. ر.ک: الزمخشری، تفسیر الکشاف، الرازی، التفسیر الکبیر، البیضاوی، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل، ذیل آیه 61 آل عمران.
سخنان علمای اهل سنت درباره روز مباهله
خنان علمای اهل سنت درباره روز مباهله+ اسناد
سعد بن ابی وَقّاص می گوید: هنگامی که آیه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) نازل شد، پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. با این پنج شنبه برنا همراه باشید تا در این باره بیشتر بدانید .
به گزارش خبرگزاری برنا؛ بسیاری از دانشمندان اهل تسنّن این حدیث زیبا را نقل کرده اند. جلال الدین سیوطی در تفسیر الدر المنثور این گونه می نویسد:
ابن ابی شِیبه، سعید بن منصور، عبد بن حمید، ابن جریر و ابونعیم نقل کرده اند که شَعْبی می گوید: اعتقاد مسیحیان نجران درباره حضرت عیسی علیه السلام، از گفته دیگر مسیحیان مبالغه آمیزتر بود. آنان همواره با پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله درباره او مجادله می کردند و از این رو خداوند این آیات را در سوره آل عمران نازل فرمود: (إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللّهِ… فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ).
پس از این رسول خدا صلی اللّه علیه وآله آن ها را به مباهله و ملاعنه فرا خواند. آنان بر این کار فردای آن روز را وعده کردند. بامداد فردا پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله به همراه علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به سوی وعده گاه رهسپار شدند.
پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
لقد أتانی البشیر بهلکة أهل نجران حتّی الطیر علی الشجر لو تمّوا علی الملاعنة;1
بشارت دهنده ای نزد من آمد و اعلام کرد: اگر نجرانیان به ملاعنه مبادرت می کردند، همه آنان حتّی پرندگان روی درختان نابود می شدند.
سیوطی در ادامه می نویسد: مسلم، تِرمذی، ابن منذر، حاکم نیشابوری و بیهقی ـ در السنن الکبری ـ نقل کرده اند که سعد بن ابی وَقّاص می گوید:
هنگامی که آیه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ) نازل شد، پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلی;2
بارالها! اینان خاندان من هستند.
وی در ادامه می نویسد: در این باره حاکم نیشابوری حدیثی نقل کرده و آن را صحیح دانسته است.
ابونعیم اصفهانی در دلائل النبوه هم چنین ابن مردویه نقل کرده اند که جابر می گوید:
عاقب و سید از بزرگان مسیحی نزد پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله آمدند… رسول خدا صلی اللّه علیه وآله بامدادان در حالی که دست علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را گرفته بود به وعدگاه روانه شد. آن گاه کسی را در پی عاقب و سید فرستاد; ولی آن ها از حضور در این محفل خودداری کرده و در مقابل ایشان تسلیم شدند. پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود:
والّذی بعثنی بالحقّ لو فعلا لأمطر الوادی علیهما ناراً;
سوگند به کسی که مرا به حقّ به پیامبری مبعوث کرد! اگر این کار را انجام می دادند، این سرزمین بر آن دو آتش می بارید.
جابر در ادامه می گوید: این آیه درباره اهل بیت علیهم السلام نازل شد که: (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ…).
جابر می گوید: منظور از (أَنْفُسَنا و انفسکم)، رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و علی علیه السلام، منظور از (أَبْناءَنا)، حسن و حسین علیهما السلام و منظور از (نِساءَنا)، فاطمه علیها السلام هستند.3
جلال الدین سیوطی در ادامه می نویسد: ابن جریر، از علباء بن احمر یشکری این گونه نقل کرده است:
وقتی این آیه نازل شد که (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَکُمْ…)، رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در پی علی، فاطمه و دو پسر آنان، حسن و حسین علیهم السلام فرستاد و یهودیان را به مباهله و ملاعنه دعوت کرد. جوانی از یهود گفت: وای بر شما! آیا گذشته را به خاطر ندارید که برادرانتان به بوزینه و خوک مسخ شدند! ملاعنه را رها کنید! آنان نیز از ملاعنه خودداری کردند.4
1 . الدرّ المنثور: 2 / 69.
2 . همان: 2 / 70.
3 . الدرّ المنثور: 2 / 68.
4 . الدر المنثور: 2 / 70
مناجات با امام زمان (عج)
مناجات با امام زمان (عج)
دستی بکش به روی سرم دل پرم ببین
از این زمانه از همه دل می برم ببین
حتی من از خودم چقدر دلخورم ببین
آقا منی که نان تو را میخورم ببین
گاهی عجیب اشک تو را در میاورم
خبط از من است حوصله را سر میاورم
اصلأ خودت برای دلم فکر چاره کن
این نامه ی سیاه مرا پاره پاره کن
با دست خود ردای تنم را قواره کن
از نو بسازنوکرتان را اداره کن
از درد و غصه های من در به در بگو
وقت گناه یاد تو بودم مگر؟؟بگو
تا شد همیشه حرف شما را زدم ببخش
وقت عمل رسید و فقط جا زدم ببخش
قطره نبودم و دم دریا زدم ببخش
بر زخم کهنه ات چه نمک ها زدم ببخش
یابن الحسن(عج)خسته ام آقا نظاره کن
من توبه میکنم تو به من هم اشاره کن
عجل ظهور…محو سخن میشوم بیا
یاللعجب که ملک و وطن میشوم بیا
با یک نگاه حر تو من میشوم بیا
از اهل خوشتبار قرن میشوم بیا
جانم فدای جان تو برگرد جان من
ای آخرین غریبه امام زمان(عج) من
حسین خیریان
شش نصیحت حکیمانه از امیرالمومنین (ع)
شش نصیحت حکیمانه از امیر المومنین علیه السلام
متن حدیث:
قَالَ [عليه السلام] عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِى مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِى الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِى الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِى كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِى اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ .
امام علی علیه السلام فرمودند :
- در شگفتم از بخيل ؛ به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند ، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود.
در شگفتم از متكبرى كه ديروز نطفه ای بی ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد! در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است . در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد .و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى ، را آباد مى كند اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.
“نهج البلاغه، حکمت 125″
منبع : yjc.ir
نماز حضرت خضر (ع) جهت برآورده شدن هزار حاجت
#نماز حضرت خضر (ع) جهت برآورده شدن هزار حاجت
برای برآورده شدن حاجات و آرزوها نمازهای زیادی توسط معصومین معرفی شده است.که یکی از آنها نماز حاجت حضرت خضر (ع) است.
#حضرت خضر (ع) کیست:
خضر یکی از اولیاء و پیامبران الهی است که معاصر حضرت موسی بود و شخصیتی مجهول الحقیقه در فرهنگ اسلامی و دارای مقامی خاص در عرفان اسلامی که به ادبیات فارسی و فرهنگ عامه نیز راه یافته است.
بنابر نقل های متعدد، نام یا لقب خضر برای او از این روست که وی بر هر جاکه بنشیند یا نمازبگزارد زمین زیر پا و اطراف آن سبز و خرّم می گردد.
#ویژگی های حضرت خضر (ع):
- وی از جمله کسانی است که به چشمه آب حیات دست پیدا کرده و مقداری از آن را نوشیده است.
- حضرت خضر (ع) هم اکنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود.
- خداوند به خضر (علیه السلام) توان و قدرت نیرومندی عطا کرده است.
- حضرت خضر این بوده که به هر کجا می نشسته آنجا سر سبز می گشت.
- هر کجا نامش برده شود فورا حاضر می گردد. در این رابطه امام رضا (ع) فرمودند: هر کجا از او یاد شود همانجا حاضر می شود، پس هر یک از شما به یاد او افتاد بر او سلام کند.
- همراهی با امام زمان
- هم به دیگران توصیه و اندرز می داده و هم دنبال آن بوده که از نصایح و گفته های بزرگان و صالحان کمال بهره و استفاده را ببرد.
نماز حضرت خضر (ع):
نماز حضرت خضر نبی که به نام (صلاه لالف الحاجه) معروف است به معنای ( نماز برای هزار حاجت ) و نماز حضرت خضر دارای جذابیت های خاص و آثار و برکات زیادی دارد، از علمای زیادی هم نقل شده که با این نماز به حاجت های خور دست یافتیم و به حقایقی از حکمت الهی دسترسی پیدا کردیم.
#نماز حضرت خضر دو رکعت است:
رکعت اول: سوره حمد و 10 مرتبه سوره کافرون
رکعت دوم: سوره حمد و 10 مرتبه سوره توحید
و بعد از تمام شدن نماز به سجده بروید و بخوانید:
10 مرتبه صلوات
10 مرتبه (سُبْحانَ اللَّهِ والحمدلله ولااله الاالله وَ اللَّهِ اکبر وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قَوِّهِ الابالله العلی العظیم )
10مرتبه (رَبَّنا آتِنا فی الدنیا حُسْنِهِ وَ فی الآخره حُسْنِهِ وَ قِنا عَذابَ النَّارِ )
حالا میتوانید حاجت خود را بخواهید.
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته