#دلتنگی
28 شهریور 1399
[??] دلتنگی… درست از جایی شروع میشود… که فکرش را هم نمیکنی! دلتنگی… نه زمان میشناسد… نه مکان! نه یار میشناسد… نه دیار! درست وقتی سراغت میآید… که در اوج نیازی و… دلت را آشوب میکند! میتازد و ناز… بیشتر »
نظر دهید »
#دلنوشته
27 شهریور 1399
+ازیِڪۍپرسیدم↓ انشاءللہاگہبخوام#اربعینبرمڪربلا بایدچہڪاراۍادارۍروانجامبدم ؟! گفت↓ -اولمیرۍپاسپورتتوازاِمامرِضامیگیری؛ بعدمیرۍبہحضرتمعصومهپارافمیڪنہ بعدميدۍبہحضرتعباسامضاءميڪنہ بعدازاونمیبریدبیرخونہ؛ حضرتزینبثبتمیڪنہ… بیشتر »
#تلنگر
25 شهریور 1399
گفت:"جگرم میسوزد؛ کاش در کربلا بودم! آن وقت پاسخِ [هَل مِن نآصِر] حسین(ع) را میدادم… کاش از اهالیِ کوفه بودم، مسلم تنها نمیماند! لااقل یک نامه وفایِ عهد میکرد… چرا نمیمیرد این نفسِ جان سخت! چرا برای #غربت حسین(ع) نمیمیرد! زنده باشی… بیشتر »
#تلنگر
22 شهریور 1399
{ تلنگــر + تفکـــر}= عمـــل ↯ یه عده با غیرتم هستند که میگن اگه ما کربلا بودیم نمیزاشتیم بعدِ حضرت عباس به ناموس ائمه نگاه چپ بکنند . . .? اما الان در زمان غیبت حضرت قائم به ناموس مردم نگاه میکنند و…(: بعضی وقت ها یک تلنگر برای یک عمر زندگی… بیشتر »
#معرفی کتاب پنجره های تشنه
21 شهریور 1399
?عنوان: #پنجره_های_تشنه ?نویسنده: #مهدی_قزلی ?ناشر: #انتشارات_سوره_مهر ?قیمت: ۲۰۰۰۰تومان بفرمایید کربلا!? ماجرا از یک روز پاییزی در سال ۱۳۹۱ آغاز شد. آنجا که رضا امیرخانی با مهدی قزلی تماس گرفت و از او خواست با مسئولین کاروانی که قرار است ضریح امام… بیشتر »