#تلنگر
25 شهریور 1399
گفت:"جگرم میسوزد؛ کاش در کربلا بودم!
آن وقت پاسخِ [هَل مِن نآصِر] حسین(ع) را میدادم…
کاش از اهالیِ کوفه بودم، مسلم تنها نمیماند!
لااقل یک نامه وفایِ عهد میکرد…
چرا نمیمیرد این نفسِ جان سخت! چرا برای #غربت حسین(ع) نمیمیرد! زنده باشی امامت تنها باشد، آواره بیابان باشد، درمانده اطراف خیمه اش بگردد…
خدا لعنتشان کند! کاش در کربلا بودم..”
گفتم:
“حالا هم کربلاست.. امامت آوارهی بیابانها.. سالهاست غروب #عاشورا است! نمیبینی؟!
آنجا بودیم که چه؟ مگر حالا چه میکنیم؟
فقط حرفیم! باید خودمان را لعنت کنیم… خودمان را:) “♥?