خاکریز خاطرات ۱۰۳
ایام فتنه ۸۸ بود . یکی از اقوام خواب پسر شهیدم رو دید . پسرم سید علی یه امانتی بهش میده و میگه برسون به فلانی . ایشون به پسرم میگه ؛ چرا خودت بهش نمیدی ؟ سید علی میگه : تهران شلوغ شده ، داریم با بچه ها میریم تهران ، “ برای دفاع از نظام “…………
خاطره ای از زندگی سردار شهید علی دوامی
راوی : مادر شهید
عشق یعنی رهبرم سید علی
???عشق یعنی …….???
??عشق یعنی یک خمینی سادگی? ?
??عشق یعنی با علی دلدادگی ??
??عشق یعنی دست تو پرپر شده ??
??عشق یعنی یک علی رهبر شده ??
???عشق یعنی لا فتی الا علی ، عشق ععنی رهبرم سید علی ???
????????❣??????
فتنه ۹۸
?آیت الله علم الهدی? :? فتنه ۹۸?، ?حصر اقتصادی ?و فشار به رهبر? انقلاب است❤ . ?بصیرت? این نیست که بفهمیم ?سال ۸۸چه شد? ،بصیرت این است که بدانیم سال ?۹۸?چه می خواهد بشود.
دل نوشته
? بسم تعالی?
?همیشه برایم زیبا جلوه می شد ، نه فقط برای من ، بلکه همه این نظر را در مورد او داشتن قیافه اش همیشه برایم زیبا و دلنشین بود و به زبان شیرین تر قیافه اش برایم شیرین بود و از صمیم دل دوستش داشتم .?
?چهره ای سبزه با چشمان سیاه و درشت تناسب زیادی با آسمان شب داشت ، و چشمانش آن قدر زیبا بود که همه آرزوی داشتن چنین چشمانی را داشتن لب غنچه ای و بینی خیلی زیبایی داشت و چاله ی روی گونه هایش که هنگام لبخند بیشتر خود را نشان می داد با هم تناسب ترکیب چهره اش را می ساخت .?
?با قد و قامتی بلند رعنا و لباس های شیک ان چنانی از بین آن همه لباس ، یک لباس رو از همه بیشتر دوست داشت ان هم لباس نظامی پدرش بود .?
خاکریز خاطرات ۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید تورجی زاده مداح بود و عاشق حضرت زهرا ( علیها السلام ) بعد از شهادت یه شب که اومد به خوابم بهش گفتم :
محمد رضا این همه از حضرت زهرا (علیها السلام )گفتی و خوندی چه ثمری برات داشت ؟
شهید تورجی بلافاصله گفت :
همین که توی آغوش فرزندش امام زمان ( علیها السلام )جان دادم برام کافیه .
خاطره ای از زندگی مداح شهید محمد رضا تورجی زاده
راوی : آیت الله میردامادی استاد شهید
منبع : کتاب یا زهرا ( علیها السلام ) ، ص ۱۸۸