#خاطرات-شهدا
23 شهریور 1399
#خاطرات_شهید چنان با #شهدا عجین بود ڪہ در سخنرانے هایش مے گفت: “من با شهدا راه مےروم غذا مےخورم و مےخوابم و این آسایشے ڪه برای من شهیدان بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچـم #یامهــدی_ادرکنے، آن ناله های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات… بیشتر »
نظر دهید »
#خاطرات-شهید
21 شهریور 1399
●حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا… شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)… ●می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه… گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد…. ●بعد از حسیــن، کاکا علے شـد… بیشتر »
خاطرات شهدا
13 شهریور 1399
??? ?? ? با یه عده طـــلبه آمدند قم. همه شهــــید شدند الا محــــسن. خواب امام حسیــــــن’ع’ رو دیده بود. آقــــــا بهش گفته بود: “کارهات رو بکن این بـــار دیگه بار آخــــره “ یه ســـــربند داده بود به یکےاز رفقاش، گفته بود شهید… بیشتر »