#خاطرات-شهید
21 شهریور 1399
●حسیـن ایرلو بچه تهران بود از آن داش مشتی هــا…
شده بود فرمانده تحریب لشکر المهدی(عج)…
●می گفت دوست دارم جوری شهید بشم که یک وجـبم از من هم نمـونه… گلوله مستقیم تانک خورد به سینه اش، تکه تکه شد….
●بعد از حسیــن، کاکا علے شـد فرمانده تخریـب…
دیدم همیشــه یک لباس منـدرس و کهنه به تن دارد.
گفتـم کاکا علے این چـیه پوشیدے زشتـه!
گفـت: لباس شهیـد ایرلوِ!
گفتم: حسین هیکلش دو برابر تو بود؟
گفت:دادم خیاط بـرام اندازش کـرده.
روی آسـتین جاے یک پارگے بود.
گفـتم: این چـیه، چرا این را ندوختـی؟
گفت: جاےترکـشیه که به بازوے ایرلو رفته.
هر وقت خسـته میشـم. دلم مےگـیره سرم رو مےگذارم رو این پارگےآروم میشم!
#شهید_علی_ناظمپور(کاکاعلی)
?سمت: فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی(ﻋﺞ)?
✍نشر آثار استاد رائفی پور