# خاطرات شهدا
06 شهریور 1399
#خاطراتشهدا تشنگے امانش را بریدهبود از خط برمےگشت… روزه بود به سنگر ڪه رسیداذان را گفتند؛ آب را سمتش گرفتم و گفتم: بنوش بهیاد لبهای تشنه حسین"ع"? لیوان را از دستانم گرفت و به دمسنگر رفت منتظر رفیقاش بود، ڪه او هم… بیشتر »
نظر دهید »