#از بانویی سخن میگویم که...
كویر براى حضورت نورانى مىشود و پنجرهها به شوق رویت، نیمه شبى را به سوى خورشید باز نمىشوند. كوچه پس كوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مىشوند و سرو هاى آزاد به احترامت قیام مىكنند.
آرام آرام، بر پهنه كویر حضور پرولایت شكوفه مى دهد؛ غربت به یمن غریب معنا مىیابد.
دلم مى خواهد برایتان از بانویى سخن بگویم كه خیال سبزتان نیمه شبى بر اقامه ی سبزش سلام مىدهد و در آینه حرمش چهره آراید.
برایتان از بانویى سخن مىگویم كه همانند زینب علیهاالسلام كه براى قیام قربانى داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف كرد، او هم با قدمهاى پرحیاتش، به سرزمین كویرى قم حیات بخشید و در رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جارى ساخت.
برایتان از بانویى سخن مى گویم كه به یمن حضورش، شهر قم، مركز صدور علم و دانش علوى شد و محل رشد و بالندگى.
برایتان از بانویى سخن مى گویم كه بارگاه زیبایش، پناهگاه دل هاى عاشقى است كه شب هاى چهارشنبه در جمكران بیتوته مى كنند. به نیابت از شیعه در نیمه شب هاى كویرى قم، سر بر آستان حرم حضرت دوست مى سایند و براى ظهور گل نرگس دعا مى كنند و از بانوى كرامت، براى شكوفه دادن درخت اجابت استمداد مى طلبند
نویسنده: صغری باقری