#تلنگر-مهدوی
29 آبان 1399
#پسرش مفقودالاثر شده بود…
تو کوچه و خیابون هر جوونی رو تو سن و سال پسر خودش از دور میدید، میگفت نکنه بچهی من باشه…
با هر صدای زنگ تلفن منزل همراه میگفت حتما کسی میخواد خبری از بچهام بده
با هر زنگ آیفون منزل میدوید تا در رو برا پسرش باز کنه
نه که فقط یکی دو هفته…
نه که فقط یکی دو ماه…
نه که فقط یکی دو سال…
تا آخـــر عمرش منتظر یه خبر از بچهاش بود
تــمــام زندگیش شده بود
⇚ انتظــار…
⇚ و چه واژهی آشنایی…
⇚ انتظــار…
آیا شده فقط و فقط و فقط برای یه ثانیه اینطوری با بیقراری منتظر مولامون باشیم؟
به ماهم میشه گفت منتظر!!؟
?️اگه منتظریم باید دائــما چشم انتظار مولامون باشیم
بــایـــد…
به انتظار برخیزیم
اللهم_ عجل_ لولیک_ الفرج