#خاکریز-خاطره-ها
10 مهر 1399
برای دعای عرفه رفتیم گلزار شهدا اتفاقی نشستیم سر یک قبر. روی سنگ قبر خواندم ؛ “شهید محسن حججی ” جا خوردم دلم هرّی ریخت بیشتر دقت کردن ، دیدم نوشته “شهید محسن حجتی ” تا آخر دعا با این خیالات اشک ریختم بعد از دعا برای محسن تعریف کردم . بلند خندید و گفت :
” حالا دعا کن اصلا قبری باشه که بخوای بیای بالای سرش “
?#شهید_حججی
?#سرمشق_صفحه۳۸
#خاطره۲۹