خدایا کمکم کن
? ? بسم الله الرحمن الرحیم ?
طناب ???♂️?♂️
داستان را در دلتان با صدای بلند و با توجه بخوانید .مطمئناً تا سال ها آن را در خاطر خواهید داشت.
داستان درباره یک کوهنورد است که می خواست از بلندترین کوه بالا برود و او پس از سال ها آماده سازی ،ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار این کار را فقط برای خود می خواست ، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود .
او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می رفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به شب برساند ، به صعودش ادامه داد تا اینکه هوا کاملا تاریک شد . به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی شد سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند .کوهنورد که داشت همان طور بالا می رفت در حالی که چیزی از فتح قله باقی نمانده بود ، ناگهان پایش لیز خورد و با سرعت هرچه تمام تر سقوط کرد.
سقوط هم چنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس ، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیشان را به یاد می آورد داشت فکر می کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش حلقه خورده و وسط زمین و هوا مانده است.??
حلقه شدن طناب به دور بدنش مانع سقوط کاملش شده بود .در آن لحظات سنگین سکوت ،چاره ای نداشت جز اینکه فریاد بزند ” خدایا کمکم کن ” ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی ؟
“نجاتم بده ” واقعا فکر می کنی می توانم نجاتت دهم .البته تو تنها کسی هستی که می توانی مرا نجات دهی .پس آن طناب دور کمرت را بِبُر …?
برای یک لحظه سکوت عمیقی همه جا را فرا گرفت و مرد تصمیم گرفت با تمام توان به طناب بچسبد و آن را رها نکند . روز بعد ، گروه نجات آمدند جسد منجمد شده یک کوهنورد را پیدا کردند که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود در حالی که تنها یک متر با زمین فاصله داشت !!?
و شما ؟ تا چه حد به طناب زندگی چسبیده اید ؟ آیا تا به حال شده که طناب را رها کرده باشید ؟?
هیچ گاه به پیام های که از جانب خدا برایتان فرستاده می شود .?❣
هیچ گاه نگویید که خدا فراموشتان کرده یا رهایتان کرده است .❣?
هیچ گاه تصور نکنید که او از شما مراقبت نمی کند و به یاد داشته باشیدکه خدا همیشه مراقب شماست .?????????????????