#خواب-نورانی
12 مهر 1399
حدود ساعت دو تا سہ نصفہ شب خوابِعجیبے دیدم. خانہمان نوࢪانے شده بود و من دنبال منبع نور بودم . دیدم پنجره آشپزخانہ تبدیل بہدر شده و شھدا یڪےیڪے واردِ خانہام شدهاند. همہجا را پرڪردند و بالباس نظامے و سربند ، دستدرگردنِ یڪدیگر بہ هم لبخند مےزنند .
مات نگاهشان کردم و متوجہ شدم منبع نور از دو قاب عڪس برادرانِ شھیدم هست . آنشب برادرشھیدم محمدعلے بہخوابم آمد و در حالتے روحانےسہ بار بہ من گفت ڪہ نگران نباش.
محمدرضاپیشماست.
آن شب تاصبح اَشڪ ریختم و دعا خواندم . بعدها گفتند همان ساعت سہ هواپیماے حاملپیکر محمدࢪضا و بقیہ شھدا روی زمیننشست . . ؛!?•
#ݕھنقݪازمادࢪِبزࢪگواࢪِشھید
#شهید_محمدرضا_دهقان?