#دل-نوشته-زیبای"مولای من"
26 آبان 1400
مولای من!
پاى من گرچه در بند زمين است، اما دلم در هواى توست. از وراى زمان و مكان تو را می جويم، هرچند كه تو با منى، مانند حضور نور، هوا، آب؛ اما خوشا روزى كه هلال رخسار تو بدر كامل گردد. زمين اگرچه گرد خورشيد می چرخد، اما روح آن را مدارى است كه گرد تو می گردد.
مولاى من! هر مظلومى كه در زير چكمه ستم كارى جان می سپارد، نام تو بر لب دارد و تنها تويى كه فريادرسى و بس؛ هرجا حق و عدالت در معرض تجاوز و ستم قرار گرفت من رداى مقاومت بر تن نموده و بر پيشانى بند انديشهام «يا مهدى» را حك می كردم.
اى نابترين انديشه راهنماى من به سوى كمال!
اى رهاننده من از بندهاى اسارت زمان!
اى مدافع راستين تمامى حقوق من!
و اى فريادرس مظلومان بر خون نشسته!
من در انديشه تواَم.