#دلنوشته
28 مهر 1399
در گذر روزها
زمانے که صداے شادے از دیوار زندگے مانند گلهاے کاغذے بالا مےرود
بیشتر دلتنگ یک لحظه با شما بودن میشوم
وقتے که با دوستانم میخندم
یکدفعه دلم براے زیبایے مرواریدهاے سفید صدف لبخندتان پر میکشد
که نه تنها من
بلکه حال دنیا هم بےشما خوب نیست
هر قدر هم که در ظاهر شاد و خوشبخت باشیم
و بدون دریاے آرام نگاهتان
امکانے وجود ندارد براے قرار
درست است بر دنیایم در ثانیههاے تاریک غیبتتان، تلاطمے موّاج تر از همیشه حکم فرماست
اما
همچنان نفسهایم برقرار است
که شمایید امکان دنیاے من
براے زندگے
سلام بر شما که زندگے را برایم ممکن میکنے.
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم…
?ما ملت امام حسینیم?
?ما ملت شهادتیم?