#"دلنوشته به تو از دور سلام"
در اوجی که صورتهای پوشیده از ماسکهای سیاه با تیغ شمشیرهای برندهی آغشته به خون هزاران هزار مظلوم بی گناه تا ۱۰۰ کیلومتری کربلا رسیده بودند،
سر از پا نشناختی!
پای دفاع از حریم پسر فاطمه در میان بود..
حتی هتک حرمت به ساحت مقدس ایشان در ذهنتان نمی گنجید
چه برسد به ویرانی حرمش..
و ریختن خون محبانش…
سراپا تیغ و شمشیر شدی ، هیاهویی شدی از نبرد
عملیات آزادسازی کربلا بود
پای حسین (ع) و عباسش در میان بود..
یا حسین گفتی و با اذن از عباسبنعلی ،
علمش را بدست گرفتی..
شدی علمدار بینالحرمین…
حتی یک کیلومتر نزدیکتر نتوانستند شوند.
سالها گذشت…
زائرین ارباب با پای برهنه به مقصد عشق پای مینهادند و حتی خاری به پایشان نمیرفت..
امسال در کنار ارباب نشستهای و به زائرین اربعین غریبانهی اباعبدالله با ماسک های سپید نگاه میکنی!
به حال بی حالیه این روزهایمان دعا کن بابا
دیگر علمدار نداریم?
#دلنوشتهیفاطمهسلیمانیبرایپدر
?اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج?