#شعر:شدحسن مهمان احسان حسین"
السلام عليك يا انصار دين الله
باز دل رنگ غم و ماتم گرفت
باز با نوحه دل ما دم گرفت
باز دلها لاله كاري مي شود
اشكها از ديده جاري مي شود
اشك مي بارد ز ابر چشمها
بس كه لبريز است صبر چشمها
روي دوش خويش باران مي بريم
جان خود را سمت جانان مي بريم
امت ما عشق را تحكيم كرد
باز قرباني به حق تقديم كرد
هر كه شد فاني شود جان حسين
شد حسن مهمان احسان حسين
⭐⭐??⭐⭐??⭐⭐
بندگي باشد فقط راه جنون
چند روزي مانده تا ماه جنون
هركه مَحرم با مُحرم مي شود
مُحرم خط مقدم مي شود
آه تا ياد مقدم مي كنم
سينه ها را غرق ماتم مي كنم
اي طليعه دار ايام غدير
اي كه بودي مست از جام غدير
يا علي ذكر شب و روز تو بود
يا علي عقده ز كارت مي گشود
بيعت تو با علي شد جاودان
در اطاعت از علي دادي تو جان
??????????
يكه و تنها، اي سردار راه
خود سپاهي بوده اي در اين سپاه
راه و رسم تو حسيني بود و بس
درد هجر تو خميني بود و بس
بعد ياران شهيدت بي قرار
مي كشيدي تا شهادت انتظار
انتظار تو چه خوش آمد به سر
نزد مولايت شدي محبوبتر
كار تو رزمندگي بود و جهاد
زآن سبب بودي تو از خيرالعباد
برق ايمانت اي اهل سجود
خواب از چشمان جباران ربود
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
تا سلاح از اعتقادت ساختي
زلزله در كاخها انداختي
دشمنان تا شاهكارت ديده اند
روزها ترسيده، شب لرزيده اند
اي سلاح عشق در دستان تو
تربت و سجاده و قرآن تو
اي سلاحت اشكهاي در شبت
سوز ناله هاي يارب ياربت
مرتضي آغوش بر رويت گشود
غير از این زيبنده ات هرگز نبود
اي كه محبوب ولايت بوده اي
وي كه مشمول عنايت بوده اي
⛅⛅⛅⛅⛅⛅⛅⛅⛅⛅
ذره اي غفلت نكردي از ولي
داغ تو شد غصه «سيد علي»
شهر را آماده غم كرده اي
خويش را نذر محرم كرده اي
هر كه مَحرم با مُحرم مي شود
مُحرم خط مقدم مي شود
اسوه ما بود هوشياري تو
كي رود از ياد علمداري تو
سائل بيت كريم فاطمه
آبرودار حريم فاطمه
لطف خود را كن ،به ياران بيشتر
كن دعا مهدي بيايد از سفر
?????????
ني فقط خط مقدم جنگ بود
هان مگو جاماندگان را ننگ بود
سفره حق تا ابد گسترده است
گر بخواهي عشق هم بي پرده است
اي بنازم آنكه زيبا مي سرود
عشق را با عشق تفسيرش نمود
عشق از اول سركش و خوني بود
تا گريزد هر كه بيروني بود
اي شهيداني كه خون هديه كنيد
روضه ميخوانم تا گريه كنيد
آه ياران بخون غلطيده ام
گوش داري آنچه من بشنيده ام
?????????
ما بدوش خويش هفده مست را
مي بريم از شهر خود تا كربلا
كرد امت باز هفده جسم را
هديه بر هجده سر بر نيزه ها
نيزه اي از نيزه ها بالاتر است
بر سر نيزه عزيز مادر است
رأس شاه كربلا شد ديدني
شد لب و دندان او بوسيدني
سنگها بوسه به لبها مي زدند
بر سر و پيشانيش تا مي زدند
ناله اي آمد ز دشت كربلا
اي غريب مادرم اي سر جدا
اين منم از پا فتاده خواهرت
اين من و اين گريه هاي مادرت
__________________________
«شادي روح شهدا صلوات»
حاج حسين سازور
حاج محمود كريمي
حاج جواد حيدري