#غمگین ترین دلنوشته سردار دلها
06 دی 1401
سلام ای یوسفِ خوش نام ما، ای دلبر و مقصود ما، ای دولتِ منصور ما، ای لشکر جانانِ ما.
ای امیر لشکر، ای سردار دل ها! آغوش تو پناه طوفان من بود. چشمان من کنار عقیق پیشانی ات جان می گرفت و صدای بارانی ام کنار صدای خاک ریز آزادی بهاری می شد. ای سردار لشکر عشق، ستاره ی زندگی ملت، بدون سردار نوری ندارد، چون تو نور خاک مظلوم دمشق بودی. خاک مظلوم دمشق از غم فراق، سیاهی زندگی را به رُخ پروانه های آتشین می کشد. فرزندان مظلوم فلسطین بی تو دست هایشان سرد و قلبشان گرفته است. ای پدر ایران، ای روشنایی خانه ی امید، چشم ستارگان فلک از تو روشن است.
سردارهمچون خورشید برهمه جا تابید و ظالمان را با پرتوی حق ، از بین برد ولی چه زود این خورشید پرفروغ غروب کرد ، غروبی غیر قابل وصف که همه دل ها را به آتش کشید