#لب های من* لب های تو
25 شهریور 1399
لب های من خشڪ و
لب های تو
زخمی دق میڪنم بی تو
بر حال من رحمی
چشمای تو بستہ
چشمای من تاره
میخوام بہ پات پاشم
دردام نمیذاره
دلتنگیام بابا
اشڪ چشام بابا
یڪ ڪاری ڪن امشب
باهات بیام بابا
قدش خمیده عمہ
شد مو سفیده عمہ
خیلی برا زخمام
زحمت ڪشید عمہ
خیلی دیگه دیره
دخترت میمیره
بابا حسین بابا حسین
?????
موی سرم خاڪی
موی سرت خونی
بی دخترت بابا
رفتی بہ مهمونی
بی ما چرا رفتی
از ما تو دور بودی
از صورتت پیداس
ڪنج تنور بودی
امشب عزادارم
دست بہ ڪمر دارم
پیش چشات زخم
پاهامو میشمارم
بین طناب رفتم
مثل رباب رفتم
من دست و پا بستہ
بزم شراب رفتم
توی شب تیره
دخترت میمیره
باباحسین باباحسین
#صلی_الله_علیڪ_یااباعبدالله
#حاج-مهدی-مختاری
#سال_جهش_تولید
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ?