#نحوه شهادت
?داشتند میرفتند #اِدلب. بعد همان جا پشت تویوتا? شروع کرد به خواندن:
? #ننم میگفت جبـهه نــرو
?جبهه میری، جوریـن نرو
?جورین مـیری، اِدلب نرو
?اِدلب میری، رو #مین نرو
?و دوباره گلو صاف کرد که «ولی ما #اومدیم… فقط رو مینش نرفتیم رو مینشم بریم، #تمومه»
?حوالی ظهر رسیدند #جورین و یک راست رفتند پای کار. قبضه ۱۰۷ را تحویل گرفتند. بعد از یکی دو شلیکِ? اول فکر کردند، دستی به استتار قبضه و #استحکامات دور و برش بکشند. هنوز گرد و خاک? شلیکهایشان نخوابیده بود که قبضهشان رفت روی هوا. انگار که زمین از جا کنده شده باشد. #حامد را موج انفجار? پرت کرد روی تپهی کنار قبضه.
?در کمتر از چشم بر هم زدنی، سر تاپایش پر شد از ترکشهای داغ♨️ #فولادی. رفیقش? دید که حامد از زمین بلند شد، #دست چپش را که از آرنج قطـ⚡️ــع شده بود آورد بالا و چند مرتبه تکبیر✊ گفت و بعد دوباره نقش زمین شد.
?کتاب «شبیه خودش»
#شهید_حامد_جوانی?
جوان مؤمن انقلابی
✨@javanemomeneenghlabi